هدایت شده از تقی متقی
"واکسی" بر پیاده رو بساط پهن کرده ای چشم تو به کفش های مردم است باز در نگاه غم گرفته ات رد آفتاب زندگی گم است مثل مرغکی که مانده توی برف یخ زده نگاه آفتابی ات هیچ چیز جز دو یاکریم نیست در تمام آسمان آبی ات یاکریم های کوچک تو بچه هات زیر سقف خانه ای که خانه نیست رنگ رنگ لحظه های ماه و سال در نگاه کودکانه شان یکیست لحظه لحظه های روز و ماه و سال در نگاه شان سیاه مانده است ای تمام رنگ های شاد شاد! چشم بچه ها به راه مانده است پهن می شود "غروب" بر بساط تو اخم زندگی هنوز در هم است باز در نگاه غم گرفته ات رد پای چند قطره شبنم است! @taghimottaghi40