«صدای دعوت خدا»
او که بود؟
غرق شبنم و ستاره
از میان کوچه های شب گذشت؛
سایه اش چه نرم
-مثل یک نسیم-
ریخت روی دوش کوه
ریخت روی بوته های خار
مثل گل که می تراود از طراوت بهار.
شب، میان کوچه ها رسوب کرده بود
باز گام های مرد بود و سنگ های کوه
و نگاه انتظار غار، بی قرار.
دشت، غرق در سکوت
کوه، غرق در صدا
مرد، غرق شبنم و ستاره های بی شمار.
ناگهان عبور آفتابی فرشته ای
به نرمی نسیم در فلق
و صدای دعوت خدا که:
«...بسم ربک الذی خلق...»
#مبعث
#عید_مبعث
#تقی_متقی
@taghimottaghi40