اى صاحبان بصيرت، عبرت بگيريد! بخش اول آمریکا در طول 39 سال گذشته، هشت‌بار بدعهدی کرده است: بار اول - شکست مذاکره در دولت موقت آقای بازرگان: در سال 1358 ایران خواستار آزادشدن 12.5 میلیارد دلار، هزینه‌ی تجهیزات را از آمریکا خواست ولی به مدت 39 سال است که تحویل نداده است. بار دوم - شکست در مذاکره الجزایر برای آزادی گروگان‌های آمریکایی: در این مذاکرات که قرار بود که 52 نفر سفیدپوستی که توسط دانشجویان خط امام (ره) در قضیه‌ی لانه‌ی جاسوسی به گروگان گرفته بودند، آزاد شوند، رفورمیست‌ها (مسامحتاً اصلاح‌طلبان) در الجزایر مذاکراتی برای آزادسازی گروگان‌ها انجام شد که آمریکایی‌ها متعهد شدند 12.5 میلیارد دلار را پس دهد، ایران را تهدید نکند و در امور داخلی ایران دخالت نکند اما به تعهدات خود عمل نکرد؛ علاوه بر آن آمریکا از سال 59 رسماً ایران را تحریم و محاصره‌ی اقتصادی کرد بار سوم - شکست مذاکرات مک‌فارلین: آقای مک‌فارلین و هیئت همراه او، طبق وعده‌ی قبلی که مقرر شده بود ما به آزادسازی گروگان‌ها آمریکایی در لبنان کمک کنیم و متقابلاً آمریکا برخی تجهیزات مورد نیاز در جنگ را برای ما تأمین کند، با خود 500 موشک تاو آوردند اما کلک زدند؛ بر روی موشک‌ها آرم انبارهای رژیم صهیونیستی خورده بود؛ این سلاح تاریخ مصرف گذشته بود و می‌بایست از رده خارج میشد. آبروریزی بزرگی بود و سلاح‌ها بازپس فرستاده شد. اما اسرائیل از آن بهره‌برداری تبلیغاتی کرده و به کشورهای عربی وانمود کرد به ایران سلاح فروخته است. ضربه‌ای که آمریکا به ما در این جریان وارد ساخت، بدنام کردن ایران بود؛ که هنوز پس از گذشت سی سال، ما متهم به داشتن روابط پنهانی با اسرائیل و خرید سلاح از او هستیم. اگر آمریکا در آن کیک و کلید و انجیل صادق بود، چرا دشمن ما و در رده‌ی مشاور نخست‌وزیر اسرائیل را با خود به ایران می‌آورد! بار چهارم - دخالت مستقیم آمریکا در جنگ ایران و عراق و حمایت و پشتیبانی همه‌جانبه از صدام که در نتیجه‌ی آن، پیروزی قطعی ایران در سال‌های پایانی جنگ به عدم‌الفتح و پذیرش قطعنامه 598 مبدل شد. آمریکا سلاح شیمیایی و کشتار جمعی در اختیار صدام قرار داد. همچون امروز که همین ماجرا در سوریه تکرار شد؛ تا ارتش سوریه به پشت دروازه‌های حلب رسید و دست بالا را در عرصه‌ی میدانی مقابله با داعش پیدا کرد، بلافاصله آمریکایی‌ها سلاح شیمیایی در اختیار نیروهای داعش قرار دادند. هرگاه طرف آن‌ها در حال تضعیف شدن باشد، مستقیم وارد عمل می‌شوند. بار پنجم - اعمال تحریم‌های هلمز برتون و داماتو در دوره‌ی «سازندگی» و «اصلاحات»: پس از رحلت امام، دولت کارگزاران و سازندگی با سیاست پنجره‌های باز به روی غرب، روی کار آمدند و به مدت 8 سال همه‌ی قواعد و طرح‌های غربی‌ها در بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، طرح وازکتومی (که در اثر انجام آن، ایران در 20 سال آینده یکی از پیرترین کشورهای جهان خواهد بود) توسط تکنوکرات‌های دولت سازندگی و برخلاف اسلام، در کشور پیاده شد. مزد این اقدامات خوش‌بینانه را آمریکایی‌ها در اواخر دوره‌ی مرحوم آقای هاشمی با تصویب قانون هلمز – برتون و بویژه قانون داماتو دادند. مطابق قانون داماتو به مدت 10 سال هرکس در صنایع ایران و بخصوص صنایع نفت و گاز بیش از 40 میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند آمریکا او را به دادگاه برده و با او برخورد خواهد کرد. دوره‌ی 8 ساله‌ی آقای خاتمی که هرگونه مجیز غرب در این دولت گفته می‌شد، سبب نشد تا آمریکایی‌ها به لغو این تحریم اقدام کنند و در سال 85 این قانون برای ده سال دیگر تمدید شد. ادامه دارد ... @TahaMohajer1444