🔺
بخش دوم مقاله «تئوری روابط بینالملل نشان میدهد که جنگ قدرتهای بزرگ (آمریکا، روسیه و چین) در راه است: بحران هسته ای ایران، جنگ اوکراین و وضعیت مبهم تایوان جهان را مستعد یک جنگ بزرگ کرده است.»
متیو کرونینگ
🎈 فارن پالیسی
🔹برخی از محققان واقعگرا برای مدتی هشدار میدادند که حمله روسیه به اوکراین در راه است، و هنوز این احتمال وجود دارد که جنگ در اوکراین بتواند از مرزهای ناتو عبور کرده و این درگیری را به آتش مستقیم ایالات متحده و روسیه تبدیل کند..
🔸 واقع گرایان همچنین بر تغییر توازن قوا تمرکز کرده و نگران ظهور چین و افول نسبی ایالات متحده هستند. نظریه انتقال قدرت میگوید سقوط یک قدرت بزرگ مسلط و ظهور یک رقیب صعودی اغلب منجر به جنگ میشود. برخی از کارشناسان نگران هستند که واشنگتن و پکن ممکن است در این "تله توسیدید" بیفتند. سیستمهای استبدادی ناکارآمد، این تحول را بعید میسازد که پکن یا مسکو رهبری جهانی را از ایالات متحده به این زودی غصب کنند، اما نگاهی دقیقتر به سوابق تاریخی نشان میدهد که رقبا گاهی زمانی که جاهطلبیهای گستردهشان خنثی میشود، جنگهای تهاجمی را آغاز میکنند. مانند آلمان در جنگ جهانی اول و ژاپن در جنگ جهانی دوم، روسیه ممکن است برای معکوس کردن زوال خود به شدت تلاش کند و چین نیز ممکن است ضعیف و خطرناک باشد.
🔹 برخی افراد ممکن است استدلال کنند که بازدارندگی هستهای همچنان کارساز خواهد بود، اما فناوری نظامی در حال تغییر است. جهان در حال تجربه «انقلاب صنعتی چهارم» است، زیرا فناوریهای جدید - مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و ارتباطات، رباتیک، موشکهای مافوق صوت، انرژی هدایتشده و ... - نوید تغییر اقتصاد جهانی، جوامع و میدان جنگ را میدهند. بسیاری از کارشناسان دفاعی معتقدند ما در آستانه انقلاب جدیدی در امور نظامی هستیم. این امکان وجود دارد که این فناوریهای جدید، مانند تانکها و هواپیماها در آستانه جنگ جهانی دوم، به ارتشهایی که دست به حمله میزنند، امتیاز بدهد و احتمال جنگ را بیشتر کند. حداقل، این سیستمهای تسلیحاتی جدید میتوانند ارزیابیهای مربوط به توازن قوا را به سمت اشتباه محاسباتی ببرد. به عنوان مثال، چین در چندین مورد از این فناوریها از جمله موشکهای مافوق صوت، کاربردهای خاص برای هوش مصنوعی و محاسبات کوانتومی پیشرو است. این مزایا - یا حتی تصور نادرست در پکن مبنی بر وجود این مزیتها - میتواند چین را برای حمله به تایوان وسوسه کند.
🔸 حتی لیبرالیسم، به عنوان نظریه خوش بینتر هم دلیلی برای بدبینی ارائه میدهد. مطمئناً، لیبرالها درست میگویند که نهادها، وابستگی متقابل اقتصادی و دموکراسی، همکاری در نظم جهانی لیبرال را تسهیل کردهاند. ایالات متحده و متحدان دموکراتیک آن در آمریکای شمالی، اروپا و آسیای شرقی بیش از هر زمان دیگری متحد شده اند. اما همین عوامل به طور فزایندهای جرقه درگیری بر سر خطوط گسل بین نظمهای جهانی لیبرال و غیرلیبرال را دامن میزند. در جنگ سرد جدید، نهادهای بین المللی به سادگی به عرصههای جدیدی برای رقابت تبدیل شده اند. روسیه و چین در این نهادها نفوذ میکنند و آنها را بر خلاف اهداف مورد نظر خود میچرخانند. چه کسی میتواند ریاست نشست شورای امنیت سازمان ملل را در حالی که ارتشهایش در فوریه به اوکراین حمله کردند، فراموش کند؟ به طور مشابه، چین از نفوذ خود در سازمان بهداشت جهانی برای جلوگیری از تحقیقات مؤثر در مورد منشاء کرونا استفاده کرد؛ و دیکتاتورها برای کسب کرسی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد رقابت میکنند تا اطمینان حاصل کنند که نقض فاحش حقوق بشر آنها زیر ذره بین نمیرود.
منبع
https://foreignpolicy.com/2022/08/27/international-relations-theory-suggests-great-power-war-is-coming/
https://eitaa.com/tahlil30yasi