شجر
#گام_دوم_انقلاب #تحلیل_کننده #رسانه ✅ نگاهی به نظریه‌های ارتباطی 🔶 بدون شک، بیانیه‌ی گام دوم، فرا
برنامه‌ریزی رسانه‌ای در عصر رسانه‌های اجتماعی 🔸 با قطعیت می‌توان گفت که با ورود رسانه‌های اجتماعی، رویکردهای سیاست‌گذاری نیز با چالش‌هایی اساسی مواجه شده است. اما به‌طورکلی می‌توان از دو رویکرد متقابل سخن گفت که یکی بر «عدم امکان» سیاست‌گذاری به‌واسطه‌ی تعاملی بودن و شبکه‌ای بودن جهان جدید رسانه‌ها سخن می‌گوید و رویکرد دیگری که ضمن «فهم انتقادی» جهان جدید رسانه‌ها و گفتمان‌های رسانه‌ای، وضعیت موجود را نیز حاصل سیاست‌گذاری می‌داند و تنها این تلقی را دارد که جهان شبکه‌ای و روابط تعاملی در رسانه‌های اجتماعی، به «پیچیده شدن» امر سیاست‌گذاری رسانه‌ای منجر می‌شود. دقیقاً به دلیل همین «پیچیدگی»، تعبیر رویارویی «هوشمندانه» از سوی رهبر انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم مطرح شده است. 🔸 حال سؤال اساسی این است که چگونه باید با عرصه‌ی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی رسانه‌ای در عصر رسانه‌های اجتماعی روبه‌رو شویم و اساساً وضعیت جدید چگونه ترسیم می‌شود؟ اما مسئله‌ی اساسی‌تر، ایجاد گفتمان سیاستی است که سیاست‌گذاری رسانه‌ای را به‌مثابه «مسئولیت اجتماعی» دولت و مردم تلقی می‌کند. به نظر می‌رسد که این نوع از نگاه، مغفول واقع شده است. 🔸 در قدم اول باید گفت که هیچ‌کدام از سنت‌های نظری مطالعات ارتباطی و رسانه‌ای، فرضیه‌ی عدم امکان سیاست‌گذاری را مطرح نمی‌کنند. در همین راستا، سنت «علوم ارتباطات» اساساً تمرکز خود را بر مطالعه‌ی «تأثیرات بر مخاطبان» و همچنین شناخت سازوکارهای «نهادهای رسانه‌ای» قرار می‌دهد که کاملاً رویکردی سیاستی است. سنت مطالعات فرهنگی نیز با رویکردی انتقادی از «سیاست فرهنگی» سخن به میان می‌آورد که دارای چارچوب واحدی است و فرآیندهای ارتباط بین ساختارها، جامعه و نهادهای رسمی را تعیین می‌کند؛ از این رو هیچ‌کدام، مطالعه‌ی «مخاطب»، «سیاست‌گذاری، نهادها و سازمان‌های رسانه‌ای» و «متن رسانه‌ای» را به حال خود واگذار نمی‌کنند. 🔸 عصر رسانه‌های اجتماعی نیز شاید چالش‌های سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی رسانه‌ای را افزوده باشد، اما به معنی رها کردن و بی‌مسئولیتی در قبال چنین مسئله‌ای نیست. از منظر دیگر، حتی می‌توان ادعا کرد که سخن از عدم امکان سیاست‌گذاری، وجهی از رویکرد «پسااستعماری» در رسانه‌ها محسوب می‌شود که جایگاه تعیین‌شده‌ی نظام جهانی رسانه‌ها را می‌پذیرد و به جای اتخاذ رویکردی مسئولانه، روشی «منفعلانه» را در پیش می‌گیرد. 🔸 بااین‌حال نمی‌توان این مسئله را رد کرد که دچار وضعیتی غامض و پیچیده در سیاست‌گذاری رسانه‌های جدید هستیم. زیرا آنچه تحت عنوان «رسانه» وجود داشته، دستخوش تغییرات شگرفی شده است. 🔸 عموماً در سیاست‌گذاری در فرهنگ نیز از چالش «تعریف پیچیده و گسترده از فرهنگ» سخن به میان می‌آید که این چالش، باعث پیچیدگی بحث سیاست‌گذاری نیز می‌شود. اینکه چه تعریفی از فرهنگ ارائه شود، ابهامات زیادی را در سیاست‌گذاری ایجاد خواهد کرد. در اینجا، اگر فرهنگ به کالاهای مادی فرهنگ تقلیل داده شود، قطعاً سیاست‌گذاری سهل‌الوصول‌تر از هنگامی است که فرهنگ را مجموعه‌ای از نهادها، سازمان‌ها، باورها، اعتقادات و ... بدانیم. 🔸 با همین تمایز می‌توان از سیاست‌گذاری در رسانه به‌عنوان جزئی از سیاست‌گذاری در فرهنگ سخن گفت. رسانه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان کالاهای فرهنگی، می‌تواند وجه مادی فرهنگ را پوشش دهد. از این جهت، شاید سیاست‌گذاری در رسانه نسبت به سیاست‌گذاری در فرهنگ، راهی نسبتاً هموارتر را پیش رو داشته باشد. بدین معنا که سیاست‌گذاری در رسانه‌هایی مانند رادیو، تلویزیون، مطبوعات و حتی یک پایگاه اینترنتی منفرد، به‌مراتب امکان بیشتری برای سیاست‌گذاری نسبت به سیاست‌گذاری در کلیت فرهنگ خواهد داشت. 🔸 اما نکته‌ای که خودنمایی می‌کند، موضوع رسانه‌های جدید -و آنچه را که تحت عنوان «فضای مجازی» نامیده می‌شود- است. درواقع همان‌قدر که «فرهنگ»، مفهومی غامض و پیچیده است، «فضای مجازی» و «رسانه‌های اجتماعی» نیز به همان نسبت از پیچیدگی مفهومی برخوردار است. زیرا سخن از فضای مجازی، سخن از حتی یک رسانه‌‌ی خاص و جدید نیست که در کنار رسانه‌های سنتی‌تر ایجاد شده باشد؛ به معنایی دیگر، فضای مجازی، محدود به یک رسانه، مانند یک پایگاه اینترنتی نمی‌شود، بلکه سخن از جهانی موازی در برابر جهان واقعی است که شاید بتوان گفت که همه‌ی الزامات جهان واقعی نیز بر آن مترتب است؛ ضمن اینکه ویژگی‌های خاص خود را در برابر جهان واقعی دارد. این فهم از وضعیت جدید شاید بتواند در سیاست‌گذاری رسانه‌ای در عصر رسانه‌های اجتماعی کمک شایانی کند. 🔸 : دکتر مجید سلیمانی ساسانی؛ پژوهشگر مطالعات فرهنگ و رسانه ⚡️ بگیرید 🆔 @masale_shetab