✳️ شجریان با چند روایت
١) روایت صدا و سیما: استاد از بچگی قاری قرآن بودند و در طول دوران پهلوی کمی آواز سنتی میخواندند ولی نفر اول مسابقات قرآن در زمان شاه بودند و بعد از انقلاب هم کلا یک هنرمند بچه مثبت بودند و بعد هم بیمار شدند و فوت کردند و اصلا هم ضد انقلاب نبودند!
٢) روایت اصلاح طلبان: استاد از اول ضد دیکتاتور و اصلاح طلب بودند و از سال ۵٢ طرفدار جنبش سبز شدند و تا روز آخر هم به عهد خود با سید خندان وفادار ماندند و در واقع شهید اصلاحات محسوب میشوند چون دلواپسان، جناح راست، شورای نگهبان، احمدی نژاد، برخی نهادهای نظامی و کاسبان تحریم، دل استاد را خون کرده و ایشان را دق مرگ کردند! و انتقام خون ایشان وقتی گرفته میشود که در سال ١۴٠٠ نامزد ما رای بیاورد!
٣) روایت بیرتوش: شجریان هیچ وقت انقلابی نبود و ادعای دیانت نداشت و فقط در رشته خودش صاحب سبک و تخصص بود و به همین دلیل هم از جانب گروههای سیاسی مختلف مورد سوءاستفاده قرار گرفت. در اوایل انقلاب از طرف مارکسیستهایی که اورا به خواندن درباره «اندیشههای پاک پویان» وادار کردند تا هواداران قیام مسلحانه که عبارت « تفنگم را بده تا ره بجویم» را در دهان او گذاشتند. او هیچ وقت برای انقلاب اسلامی نخواند و همان گونه که خود گفته بود: در همه سالهای پس از انقلاب اسلامی در رنج و عذاب بود. شجریان التزام به شریعت و فقاهت را قبول نداشت و به همین خاطر بود که از ممنوعیت تک خوانی زنان به شدت گلایه میکرد. شجریان همانی بود که در مصاحبه با رسانههای فارسی زبان آمریکایی و انگلیسی دیده شد: شجریانی بدون رتوش!
▪️اما نمیشود از لاشخوری دولت روحانی و اصلاحطلبان به بهانه مرگ شجریان به سادگی گذشت! اصلاحطلبانی که بلای «روحانی» را بر سر ملت ایران نازل کرده و با حمایت کامل و «تکرار» خود او را به اریکه قدرت رسانده و ایران را ویران کردند، برای بازسازی وجهه خود به جنازه شجریان هم رحم نکرده و تلاش کردند تا آخرين قطرات اعتبار هنری شجریان را هم به حساب خود واریز کنند و از این نمد برای سر برهنه خود کلاهی به اندازه انتخابات سال ١۴٠٠ دست و پا کنند!
خوب است یکی پیدا شود و برای ثبت در تاریخ هم که شده از موانع و مشکلاتی که وزارت ارشاد خاتمی (در دهه ۶٠) برای اجرای برنامههای شجریان ایجاد میکرد، پردهبرداری کند تا عمق واقعی ارادت اصلاحطلبان به «استاد» روشن شود!
"دکتر کوشکی"