نگاهی به درگیری های نیابتی اخیر ایران با آمریکا در منطقه (بهار ١۴٠٢) خبری که امروز از سوی آمریکایی ها منتشر شده،نشان دهنده آن است که از دیشب تاکنون یکی از پایگاه های غير قانونی آمریکا در سوریه، حداقل در دو نوبت با موشک های بچه های مقاومت به لرزه در آمده است. بار اول میزان لرزه ها نسبتا آرام بود، بعد از آن آمریکایی ها حملاتی به بخش هایی از شرق سوریه انجام می‌دهند و می‌گویند این مکان هایی بود که مختص به تجهیزات ایران بوده است و ما آن را تخریب کردیم و در پیام های بعدی مدعی می‌شوند که آمریکا حاضر است تا درگیری مستقیم با ایران نیز پیش برود. به قول شیخ حافظ شیرازی :خوب باشد گر محک تجربه آید به میان... بعد از آن پایگاه آمریکایی به همراه دو نقطه دیگر با یک کمیت و کیفیت بالاتری از موشک های محور مقاومت روبرو می شوند و اینبار سریعا آمریکایی به صورت دست پاچه سعی در جمع کردن ماجرا می‌کنند و بدون اشاره مستقیم به حمله دوم پیام می‌دهند که ما با ایران مناقشه ای نداریم (شما وجودش را ندارید) دراصل باید این ماجرا را از جای دیگر،از یک نگاه دیگر و نحوه عملکرد زیبا و هوشمندانه ایران آغاز کنیم. در آخرین تحلیل عرض کردم که آمریکا برای مهار چین نیاز دارد غرب آسیا (خاورمیانه) را ترک کند و بعد از آنکه دولت سعودی عربستان برای بقای سیاسی خود مجبور شد به خواسته های ایران تن در دهد و تسلیم ایران شود، آمریکایی ها یک نقشه طراحی می کنند که در رابطه بین ایران با عربستان آنها نیز کاسبی کرده باشند. ابتدا سعی می‌کنند به مشابه برجام عربستان را به عنوان کدخدای کشورک های عربی معرفی کرده تا در آینده بتوانند کمی منسجم تر بقیه کشورهای عربی را کنترل کنند و خواسته دیگر آنها ایجاد یک نوع رابطه نیابتی پشت پرده با ایران بودند تا سطح تقابل ایران با آمریکا را تغییر دهند آنها شاید در خواب رفتار ایران را با این روش ها تغییر دهند بلکه خود آنها بلاخره به اجبار تغییر رفتار خواهند داد و آن زمان نوبت بازی اصلی و غرامت گرفتن ایران است آمریکا می‌خواست در یک چارچوب توافقی سعی کند سطح پاسخ تقابلی ایران در مقابل آمریکا یا ناتو را به قبل از سال 2018 و حادثه شهادت‌ سردار سلیمانی برسانند. یعنی سطح پاسخ تقابلی دفاعی که ایران تا آن زمان این سیاست را دنبال می‌کرد این بدان معنی بود که ایران تا زمانی که به وی حمله ای نمی شد به سراغ اقدام پیش دستانه نمی رفت تا میزان تنش در منطقه افزایش نیابد. در آن زمان فقط در پاسخ به حمله دشمن یک حمله متقابل را انجام می‌دادیم که می‌شود آن را به نوعی یک دفاع تهاجمی نامگذاری کرد. اما بعد از آن سال دیگر همه چیز تغییر می‌کند و ایران به سیاست تقابل تهاجمی می‌پردازد در این سیاست ایران حتی حملات پیش‌دستانه هم برای فلج کردن دشمن انجام می‌دهد و محور مقاومت از حالت انفعالی خارج شده و به صورت یک پیکر واحد و قاطع در سراسر منطقه بازیگری می‌کند. در اصل شهادت سردار سلیمانی نوعی خودشیرینی ترامپ در خدمت صهیونیسم آمریکایی بود تا آمریکا نتواند در سال های آینده نیز رابطه خود را با ایران ترمیم کند. امسال هم بار دیگر آمریکا برای نزدیک شدن به ایران پیش قدم شده بود که دشمنان رابطه ایران با دنیا، مانند سال 88 بار دیگر آشوب های اخیر را با تمام قوا راه انداختند، اما شکست خورده و از آن زمان تاکنون با این نوع تحرکات درصدد ایجاد درگیری بین ایران و آمریکا هستند. حملات دیشب هم از همین جنس بوده است. سر دیگر جریان مناقشه اخیر ایران با آمریکا در باکو است. عرض‌ کردم در سیاست تقابل تهاجمی پیش‌ دستانه عمل می‌کنیم بعد از زلزله ترکیه و از بازی خارج شدن این کشور از معادلات منطقه ای خصوصا در بخش باکو، شاهد یک بلاتکلیفی از سوی مدیران پروژه ترکستان بزرگ بودند. اما بعد از مدتی با شلوغ شدن بیشتر اوضاع داخلی فرانسه و فشار به دولت این کشور (سیاستمداران فرانسه از گذشته به دلیل نفوذ ارمنی ها در این کشور، مخالف تهاجم به ارمنستان و این طرح ترکیه بودند) و همچنین تحرکات ویژه ای از سوی اسرائیلی ها برای در امان ماندن از عملیات رزمندگان فلسطینی در ماه رمضان امسال، پروژه درگیری باکو با ارمنستان کلید خورد. ایران همزمان با انجام اقدامات مختلف پاسخ اصلی آن را در سرزمين های اشغالی فلسطین داد و تحرکات حزب الله لبنان نشانه جدی بودن هشدار حمله به اسرائیل بود. در سوی دیگر تحرکات دیگری در مرزهای شمالی سوریه انجام شد و این پالس به ترکیه داده شد که اگر بخواهد زرنگ بازی در بیاورد مرزهای این کشور تا عمق خاکش تهدید می‌شود هم اکنون بیش از 50 درصد ارتش ضعیف ترکیه در حال آوار برداری است و مرزها را تخلیه کرده اند و پیام اصلی به علیف قمارباز بود که اگر لازم شود، ایران کاری می‌کند که او یک شبه خود را تنها ببیند.(تنها مشکل جزئی وجود پاشینیان غربگدا است که بعدا صحبت میکنیم) (ادامه در پست بعدی) tahlil_vala@