مادری به صلابت شهید سرنوشت چه زیبا حوادث را می‌چیند و گاه به گواه خودِ تو، تاریخ می‌گوید.... روزی سرنوشت سه مادر را کنار هم نشاند... مادری که به اعتراض از کمی حقوق فرزندش، همه اعتبار و اعتقاد خود را پشت چشم انداخت... و دست انکار بلند کرد دیگری، مادر یک «لباس‌پوشِ وظیفه» بود که در بحبوحه اغتشاشات تلاشش این بود که فرزندش را کنار خودش و جلوی چشمانش نگه دارد. او آرامش خود را بیشتر از امنیت کشورش طلب می‌کرد. و اما در همان جا، در خیابان کناری، مادری می‌رفت تا با دستان پینه‌بستهِ خودش، دردانه‌اش را به سینه خاک بسپارد؛ او هم مادر بود اما جان کشورش را، امنیتِ کشورش را بیشتر از جانِ شیرین فرزندش می‌خواست و میوه دلش را به راهی سپرد که آخرش را شهادت می‌دید. ارزنده باد لباس مادری بر تن شجاع و بصیر او، و مبارک باد ردای «شهیدِ امنیت» بر تن فرزندش فرید کرم‌پور حسنوند. و اینک من... تَکرارِ تاریخ را در آینه سرنوشت دیدم، این‌بار نه به افق کربلا بلکه در جانِ انسان‌هایش. ✍ستاره کرمی تحلیل سیاسی و جنگ نرم http://eitaa.com/joinchat/1560084480C6ad9c44032