🔴 کربلای جای مذاکره نبود. 🔸درس قیام امام حسین(عليه السلام) در ادوار مختلف، مذاکره و امان‌نامه نیست، بلکه عزت و ایستادگی در برابر ظالمین زمان، است. ♦️امام حسین(عليه السلام)، اگر می‌خواست مذاکره کند در همان شهر مدینه، مذاکره می‌کرد، رفاه و آرامش خویش را فراهم می‌کرد. 🔸آیا جای دیگری به غیر از وسط بیابان کرب و بلا، برای مذاکره وجود نداشت؟ 🔸آیا برای مذاکره با زن و فرزند، پیر و کهنسال، می‌روند؟ ♦️بعلاوه، اگر سخنان امام حسين(عليه السلام) با عمر سعد مذاکره بود؛ پس پيش از اين، مي‌بايست پيشنهاد برادر خود محمد حنفیه مبني بر حرکت به سوي یمن را مي‌پذيرفت؛ زيرا در یمن برخی دوست‌داران امیرالمومنین(عليه السلام) حضور داشتند و از آنها براي پيش‌برد اهداف خود ياري مي‌خواست. 🌹اما حضرت فرمودند: 🔺اى برادر! به خداسوگند اگر در هیچ نقطه‌اى از دنیا، هیچ پناهگاه و جاى امنى نداشته باشم هرگز با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد. 💠 و کمال تعجب است که افرادی برای رسیدن به اهداف خویش، تاریخ کربلا و واقعه عاشورا را تحریف و به مذاکره با دشمن، تفسیر می‌کنند. ♦️بنابراین، از اول تا آخر پیام کربلا و عاشورا، این بود که امام حسین(عليه السلام)، می‌فرمودند: 🔺بیعت با یزید، حرام است. بنابراین، استدلال امام حسین(عليه السلام)، چنین بود که با پذیرش بیعت یزید، انقلاب پیامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)، از بین خواهد رفت و اگر گفته شود، یکی از درس‌های کربلا، مذاکره سازنده است، منطق و کلام امام حسین(عليه السلام)، به صراحت بر این دیدگاه، خط بطلانی می‌کشد و می‌فرمایند: 🔺من، فرزند پیامبر[صلي الله عليه و آله و سلم]، هیچ معامله‌ای با یزید زمان، خویش ندارم. 💠 برای توجیه امتیاز دادن به دشمن، تاریخ را تحریف می‌کنند!! 🔷 هدف اصلی از اهل مذاکره نشان دادن امام حسین(عليه السلام) این است که دشمن را از حالت عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بی‌تفاوت باشند. 🔶 صلح بنا به شرایط و مصالحی در اسلام جایز تشخیص داده شده است: ♦️درباره قیام امام حسین(عليه السلام) بحث صلح و دوستی با دشمن مطرح نیست چراکه بنی‌امیه نماد یک جریان معاند و دشمن سرسخت اسلام است که متأسفانه با کوتاهی‌هایی بعد از رحلت پیامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) صورت گرفت و باجی که خلفاء به بنی‌امیه دادند، توانست در حاکمیت اسلامی رسوخ و رخنه کند. ♦️امام حسین(عليه السلام) خلافت یزید را خلافتی برخلاف شرع و عرف و اخلاق می‌دانست. 🔹اگر حاکمیت یزید ادامه پیدا می‌کرد و کسی با آن مقابله نمی‌کرد، کاری که معاویه درصدد آن بود يعنی ریشه کن کردن اسلام، توسط یزید محقق می‌شد لذا امام حسین(عليه السلام) در برابر او می‌ایستد. 🔸زمانی هم که یزید، امام(عليه السلام) را ملزم بین بیعت و مرگ نکرده بود، امام با او کار داشت چراکه نمی‌خواست اجازه دهد شخص فاسد و نالایقی که به دنبال نابودی اساس اسلام است بر سر کار بیاید. 💠 اگر بنای امام بر این بود که صلح کند در مدینه این کار را می‌کرد: مروان حکم که پیر بنی‌امیه بود در مدینه به امام حسین(عليه السلام) پیشنهاد می‌کند که برای حفظ دین و دنیای خودش با یزید بیعت کند اما امام(عليه السلام) می‌فرمایند: 🌹در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون یزید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت می‌فرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمی‌کند. ♦️لذا هرگز برای امام حسین(عليه السلام) بحث تعامل و مذاکره مطرح نبود. ▪️اگر کسی به تاریخ وقوف داشته باشد متوجه می‌شود که این سخنان امام(عليه السلام) با عمر سعد در کربلا به معنای مذاکره و برای جلوگیری از بروز جنگ نبود بلکه امام(عليه السلام) با حالت تندي و نهيب و تعجب به عمربن‌سعد می‌فرماید: ⚠️ وای بر تو ای عمر! می‌دانی چه کار می‌کنی؟ این لشکر انبوه را رها کن و به من بپوند. ♦️یعنی امام حسین(عليه السلام) در مقام هدایتگری و نجات درآمده است و به عمربن‌سعد پیشنهاد می‌دهد جبهه باطل را رها کن و به من بپیوند. 🔸منظور امام(عليه السلام) این است که با هم در برابر یزید بایستیم. 💠 در پاسخ به این پرسش که چرا تحریفاتی این چنینی از عاشورا مطرح می‌شود، بايد گفت: 🔹طرح این تحریفات بخاطر توجیه سیاست‌ها و مطامعی است که برخی از این راه به دست می‌آورند. آنها می‌خواهند با دشمن مذاکره کنند و امتیاز بدهند. هدف اصلی آنها این است که دشمن را از حالت عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بی‌تفاوت باشند. @tahlile_siasi @tahlile_siasi