نقدی کوتاه بر چهار دهه عملکرد ایران در آسیای میانه
✍ علیرضا کمیلی
💥امروز که خبر پیوستن تدریجی کشورهای آسیای میانه و قفقاز به جریان «ارتباط و همکاری» - و نه صرفا تطبیع!- با رژیم صهیونیستی به گوش می رسد فرصتی مهیا شده که هم نگاه نخبگان انقلابی را متوجه این مناطق کنیم و از «مدیریت هوشمند جهل» نسبت به این مناطق خارج شویم! و هم به بازخوانی سیاست هایی بپردازیم که چهار دهه در کشور، مدعی کنترل شرایط بوده اند و حالا دارد ضعف های آنها به روشنی و یک به یک خود را نشان می دهد!
درست است که اوایل دهه نود میلادی یعنی حدود 30 سال قبل، شوروی دچار فروپاشی شد ولی حداقل تا دو دهه، نفوذ روسیه در این کشورها به طور جدی وجود داشت وهنوز نیز کم نیست. شاید برخی، رفتار محافظه کارانه ما در قبال سرکوب جنبش های اسلامگرای مردمی این کشورها توسط دیکتاتوری های موجودشان را همین وابستگی منافع ما به روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و نیز درگیری ما در منطقه غربی و عدم امکان مشاهده اغتشاش و ناامنی در کشورهای شرق خودمان بدانند ولی مساله اینقدر صفر و یک نیست که شرح خواهیم داد.
در مجموع می توان گفت که سیاست اصلی ما در این چهار دهه «حفظ وضع موجود سیاسی» بوده است لذا حتی به جریاناتی مثل نهضت اسلامی تاجیکستان یا اسلامگرایان آذری و... که بشدت متاثر از فکر انقلابی امام خمینی بودند، نسخه لزوم تحمل «طاغوت» هایی بنام های رحمان و الهام را تجویز می کردیم و سرکوب خشن آنان و حتی ایران هراسی رو به رشد را نیز تحمل کردیم! بدتر از همه اینکه دولت های کوچک و ضعیفی که کمتر از مهاجرین کشور ما جمعیت دارند و نه اقتصاد فعالی داشتند و نه اثربخشی منطقه ای و جهانی، تا حدی پیش آمدند که حتی خواستار اخراج معترضین یواش خودشان از ایران نیز شدند و ما نیز تقریبا بدان عمل کردیم تا جایی که حالا اسلامگرایان تاجیک را امروز باید در تور سرویس های اروپایی و آلمانی و مشارکت کننده در جنگ اوکراین علیه روسیه ببینیم که البته هنوز بسیاری از انها پاک و قابل جذب اند.
این سیاست محافظه کارانه و مداراجویانه، می توانست با سیاستی فعال تر در قبال گزینه های متعدد داخلی و منطقه ای این کشورها، رنگ و بویی موثرتر بیابد که متاسفانه آن فرصت ها از دست رفت ولی حالا که دیگر این کشورها هم گاها جلوی روسیه شاخ و شانه می کشند و آن تک صدایی شکسته و غرب هم حضور جدی یافته، فرصت بازخوانی جدی سیاست بسته قبلی و لزوم کنشگری جدی تر در این مناطق به وجود آمده است که شایسته است تا قبل از دیر شدن، آن را در پیش بگیریم.
می دانیم که بیش از یک دهه است آمریکا به نقش آفرینی علنی تر خود در آسیای میانه و قفقاز دست زده و مدیران دیکتاتور این کشورها نیز به خوبی دریافته اند که راه خروج از انزوا، مدیریت هوشمندانه همین بازی دوگانه با دو قدرت شرق و غرب است! چرا که دیدند حضور در زیر سیطره روسیه برای آنها رشد اقتصادی و سیاسی جدی را در پی نداشته ولی در شرایط جدید که چین نیز در بعد اقتصادی آن نقش آفرین است، افق روشن تری را روبروی خود می بینند.
ادامه 👇
https://eitaa.com/tahlilisiyasiseraat/4259