🔻مردی که به دست فراموشی سپرده شد
سیدمعین میرحسینی:
🔹تاریخ پر است از بزرگمردان و مبارزانی که دچار استحاله شدند؛ استحالهای که آنها را در برابر آرمانها و ارزشهای گذشتهشان قرار داده و مصداق آیه «فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ» شدند. در مقابل اما همیشه بزرگمردانی با ثبات در قدم به باورهای گذشته خود وفادار بودهاند.
🔹به طلحه و زبیر نگاه کنید. اینها از ابتدا خائن و دشمن اسلام ناب نبودند. از نزدیکترین صحابه پیامبر بودند که تا پای جان برای ایشان شمشیر زده و در برابر کفار میجنگیدند. حتی برای امیرالمومنین هم همینطور. طلحه و زبیر در شورای شش نفرهی خلافت، در همراهی با امیرالمومنین(ع) به ایشان رای دادند. حتی از اولین افرادی بودند که بعد از مرگ خلیفه سوم با امام علی(ع) بیعت کردند. اما در گامهای خود راسخ نماندند. عدول کردند. از مرتبهی عالی در درگاه الهی پایین آمدند؛ چراکه سهمشان را میخواستند؛ حکومت بخشی از سرزمینهای اسلامی را. برخلاف کسانی که تا انتها با مولا(ع) مانده و در رکابش مبارزه کردند. همانها که عقبای خود را به دنیا و علی(ع) را به معاویه نفروختند. عمار یاسر، مالک اشتر و حجر بن عدی همان افرادی بودند که راه متفاوتی را از طلحه و زبیر پیش گرفتند.
🔹و اما ۱۴ قرن بعد، دهه ۵۰، روزهای منتهی به انقلاب اسلامی. انقلاب در مسیری الهی، با رهبری امام خمینی(ره) و فداکاری انقلابیون، رفته رفته به هدف مطلوب خود نزدیکتر شده و نهایتا بعد از دو دهه مجاهدت، نهضت روحالله و فرزندان انقلابیاش به پیروزی دست مییابد. در آن روزها افراد زیادی پای این انقلاب شمشیر زده، جانفشانی کرده و جان و مال و جوانیشان را علیه طاغوت برای انقلاب هبه کردند.
🔹اما گذر زمان برخی را تغییر داد. تغییری نه از جنس عمار و مالک، بلکه از جنس طلحه و زبیر. تغییری که هم در سالهای پایانی حیات امام(ره) جام زهری به ایشان نوشاندند و هم بعد از رحلت ایشان، خون دلهایی که به مقام معظم رهبری وارد آوردند، هویدا شد. تغییری که از جنس استحاله و عدول از باورهای اولیه بود. تغییری که میل به قدرت و منفعت را دوچندان میکرد.
🔹از دوران سازندگی و فتنه ۸۸، تا تجویز نسخه برقراری روابط دوستانه با آمریکا و حمله به شورای نگهبان، همگی گویای این تغییر است. تغییری که شاید اساسا تغییر نباشد؛ نمایشِ باطنی سست است که سالها فروخورده شده و دم خروسش کم کم بعد از ساهال بیرون زده است.
🔹نمایش باطنی که باعث شد کارنامهای اینچنین رقم خورده و در مقاطع مختلف علیه نظام و رهبری جفا صورت گیرد. همین باعث شد که سالگرد فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی، برخلاف عمار رهبری که عمرش را در راه ولایت و انقلاب اسلامی فدا کرده بود، مورد توجه جامعه قرار نگیرد و به فراموشی سپرده شود.
اصلا چرا باید سالگرد فوت این فرد برای جامعه مهم باشد. فردی که منادی تفرقه بود، نه وحدت؛ که اگر چنین نبود، فتنه ۸۸ را بازیگردانی نکرده و با نوشتن نامه تهدیدآمیز به ولی امر، رای مردم را پایمال نمیکرد. فردی که منادی ناامنی بود، نه امنیت؛ که اگر چنین نبود با جمله تاریخی «دنیای فردا دنیای گفتمان هاست و نه موشکها»، خط انحرافی را ضریب و گرای ایجاد ناامنی به دشمنان ایران نمیداد. فردی که منادی عقبگرد بود و نه پیشرفت؛ که اگر چنین نبود در دوران سازندگی با سیاستهای لیبرالی، خون به دل مستضعفان نکرده و تحقق عدالت را قربانی یک طبقه نوکیسه سرمایهدار اشرافی نمیکرد.
🔹مگر میشود روی آن همه جفا چشم بست. مگر میشود «بریزید تو خیابونها»ی زوجه ایشان را نشنید. مگر میشود «عفوک عفوک عفوک»های رهبری را فراموش کرد. به همین خاطر هم بود که برخلاف خانواده شهید سلیمانی و علامه مصباح، حتی مورد التفات رهبر انقلاب نیز قرار نگرفته و به فراموشی سپرده شد. بهتر است بگوییم به تاریخ پیوست.
آنچه که باید مهم باشد این است؛ نهضت بدون حضور او و اطنابش همچنان ادامه یافته، زنده و پابرجاست. همانطور که خط علوی تاکنون استمرار داشته و دوام و ثباتش به طلحهها و زبیرها نبود.
✍پایگاه خبری تحلیل سیاسی
🆘𝗣𝗼𝗹𝗶𝘁𝗶𝗰𝗮𝗹𝗮𝗻𝗮𝗹𝘆𝘀𝗶𝘀
════════════════
https://eitaa.com/joinchat/3832938513C10428c852e