5.8M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
فکر تو ام و صحن و سرایی که نداری داغ حرم و درد بنایی که نداری له له زده ام تا بنشینم لب حوض و فواره ای و آب نمایی که نداری آنقدر غریبی که نیفتاده کنارت مشک و علم و دست جدایی که نداری بگذار که بر سنگ بکوبم سر خود را با محتشم نوحه سرایی که نداری حالا به چه حالی بگذارم دل خود را در گوشه ی ایوان طلایی که نداری @tahzib313