.
توصیه های اخلاقی 30 دی 1401 بازدید: 775
تذکر اخلاقی: توقف چهار چیز بر چهار چیز 1401/09/23
قال رسول الله (ص): «إِنَّ اللهَ وَضَعَ أَرْبَعاً فِي أَرْبَعٍ؛ بَرَكَةُ الْعِلْمِ فِي تَعْظِيمِ الْأُسْتاذِ وَ بَقاءُ الْإِيمَان فِي تَعْظِيمِ اللهِ وَ لَذَّةُ الْعَيْشِ فِي بَرِّ الْوالِدَيْن وَ النَّجَاةُ مِنَ النّارِ ِفي تَرْكِ إِيذَاءِ الخَلْقِ»[1].
رسول گرامی اسلام (ص) در روایت مذکور، فرموده است که خداوند متعال چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است؛ برکت علم را در تعظیم و احترام استاد قرار داده است، پايدار ماندن ايمان را در بزرگ ديدن و تعظیم خداوند قرار داده است، لذت بردن از زندگی را در نیکی و احسان کردنِ به پدر و مادر قرار داده است و نجات از آتش جهنم را در ترک آزار و اذیت مخلوقاتش قرار داده است.
«بَرَكَةُ الْعِلْمِ فِي تَعْظِيمِ الْأُسْتاذِ»، خداوند متعال برکت علم را در تعظیم و احترام به استاد قرار داده است.
کسانی که نسبت به استاد خود حرمت شکنی میکنند و بیاحترامی میکنند، علمی که میآموزند برکت ندارد و حتی مشاهده شده است که شخص، بر اثر بیاحترامی به استاد، جوانمرگ شده است لذا انسان باید استاد خود را تعظیم و تکریم کند. امام علی (ع) فرموده است: «اَلْعِلْمُ لَا يَحْصُلُ إِلَّا بِخَمْسَةِ أَشْيَاءَ؛ أَوَّلِها بِكَثْرَةِ السُّؤَالِ وَ الثَّانِي بِكَثْرَةِ الْاِشْتِغَالِ وَ الثَّالِثِ بِتَطْهِيرِ الْأَفْعَالِ وَ الرّابِعِ بِخِدْمَةِ الرِّجَالِ وَ الْخامِسِ بِاسْتِعَانَةِ ذِي الْجَلَالِ»[2]؛ دانش جز با پنج چيز به دست نميآيد؛ اولینش بسيار پرسيدن است، دوم اشتغال فراوان به آن [، یعنی کسب علم و پژوهش] است، سوم پاككردن کردار و رفتار است، چهارم خدمت به مردان [، یعنی علما و اساتید] است و پنجم ياريجستن از خداوند عزّ و جلّ است.
در این روایت نیز «خدمة الرجال» را به حُرمتگذاری و تعظیم نسبت به استاد تفسیر کردهاند.
یکی از مصادیقِ تعظیم استاد این است که سخنان استاد شنیده شود و در آنها دقّت شود و خیرخواهیهای استاد نسبت به شاگرد به فراموشی سپرده نشود.
سؤال این است که چه کار کنیم که خداوند متعال به علم و دانشی که میآموزیم برکت بدهد؟ عمر مثل ابر میگذرد و فرصتها از بین میرود، چه کنیم که از این فرصتها استفاده کنیم و بعد از چند سال علم آموختن، در خود احساس کنیم که بین آنچه بودهایم و آنچه هستیم تفاوت وجود دارد؟ در روایتی از امام علی (ع) آمده است: «رَحِمَ اللّهُ امْرِءً اَعَدَّ لِنَفْسِهِ وَ اسْتَعَدَّ لِرَمْسِهِ وَ عَلِمَ مِنْ اَيْنَ وَ فِى اَيْنَ وَ اِلى اَيْن»[3]؛ خدا رحمت كند كسى را كه براى خود عوامل سعادت ابدى را فراهم مىكند و براى زندگى عالَم بعد مهيا مىشود و رحمت خدا باد بر انسانى كه بداند از كجا آمده و در كجا آمده و به كجا خواهد رفت.
گاهی انسان احساس میکند که نه تنها پیش رفت ندارد، بلکه پس رفت دارد، گاهی حالات خوشی به او دست میداده است که اکنون به همان حالات خوشِ قبلی غبطه میخورد، گاهی حالتی به انسان دست میدهد که احساس میکند که خدا او را دوست دارد و حرفی که میزند تا عمق جان مردم اثر میکند زیرا نخست در خودِ او اثر کرده است و این همان نتیجه برکت علم است، یعنی خدا به علم او برکتی داده است که به یک سِری اصطلاحات خلاصه نمیشود بلکه هم روی خودش و هم روی مردم تأثیر میگذارد. جانِ ما تحت تأثیر اندوختههای ماست، گاهی خوبیها را جذب میکند و زواید را پس میزند و گاهی به عکس میشود، یعنی زواید را جذب میکند و خوبیها را پس میزند و مصیبت آنجاست که کسی که اهل علم نیست با شنیدن یک جمله از اهل علم متحول میشود ولی خودِ اهل علم متأسفانه در جا میزنند، بلکه پس رفت دارند.
«وَ بَقاءُ الْإِيمَان فِي تَعْظِيمِ اللهِ»، بقاء ایمان در تعظیم و تکریم خداوند متعال قرار داده شده است.
شیطان تمام تلاش خود را به کار میبندد تا ایمان بنده نسبت به خداوند را از او بگیرد تا جایی که حتی سراغ اولیاء و پیامبران الهی نیز میرفته است تا ایمانشان را متزلزل کند، کما اینکه در رابطه با حضرت ابراهیم (ع) آمده است که شیطان چندین مرتبه سراغ او رفت و حضرت در هر مرتبه شیطان را رمی کرد و او را از خود دور کرد و رمی جمرات که یکی از مراسم حج است نیز به خاطر رمیی است که حضرت ابراهیم (ع) نسبت به شیطان انجام داده است. پس معنای تعظیم الهی این است که عظمت پروردگار عالمیان را بفهمیم و اوامر الهی را بپذیریم و نواهی خداوند را ترک کنیم. تعظیم خداوند، فقط به نماز خواندن منحصر نمیشود، هرچند که رکوع و سجده اوج تعظیم الهی است، لکن همه بندگی در طولانی کردن رکوع و سجده خلاصه نمیشود، امام صادق (ع) است: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْءٌ اعْتَادَه»[4]؛ به طولانی بودن رکوع و سجود اشخاص نگاه نکنید زیرا چه بسا به آن عادت کرده