... و قصه نمی‌پردازم در باغستان من شاخه بارور خم می‌شود بی نیازی دست‌ها پاسخ می‌دهد در بیشه تو آهو سر می‌کشد به صدایی می‌رمد در جنگل من از درندگی نام و نشان نیست ... در سایه آفتاب دیارت قصهٔ خیر و شر می‌شنوی من شکفتن‌ها را می‌شنوم و جویبار از آن سوی زمان می‌گذرد ... @takbitnab 🌹🌹🌹