مقام خلوت و یار و سماع و تو خفته که شرم بادت از آن زلف‌های آشفته از این سپس منم و شب روی و حلقه یار شب دراز و تب و رازهای ناگفته برون پرده درند آن بتان و سوزانند که لطف‌های بتان در شب است بنهفته به خواب کن همه را طاق شو از این جفتان به سوی طاق و رواقش مرو به شب جفته بدانک خلوت شب بر مثال دریایی است به قعر بحر بود درهای ناسفته رخ چو کعبه نما شاه شمس تبریزی که باشدت عوض حج‌های پذرفته - دیوان شمس - غزلیات - غزل شمارهٔ ۲۴۱۰ @takbitnab 🌹🌹🌹