زبانحال حضرت امام زین العابدین(ع) از ماجرای کربلا در زمین کربلا من داغ هجران دیده ام عاشر ماه محرّم عید قربان دیده ام من علی ابن الحسینم آنکه در یک نیمه روز داغ هفتاد و دو تن با چشم گریان دیده¬ام من در آن صحرای ماتم خیز با حالی فکار از سرشک آل طاها موج طوفان دیده¬ام عندلیبان حرم را از لهیب تشنگی در میان خیمه ها در آه و افغان دیده¬ام ظهر عاشورا غریب و بی معین و تشنه لب من پدر را با جراحات فراوان دیده¬ام اکبر و عباس و قا سم را ز بیداد و عناد بی سر و گلگون بدن در آن بیابان دیده ام اصغر شیرین زبانم را در آغوش رباب همچو بلبل از عطش گریان و نالان دیده¬ام در کنار جسم بابم در میان قتلگاه زینب غمدیده را از غم پریشان دیده¬ام عصر عاشورا که در بوران تب میسوختم خیمه ها را زآتش دونان فروزان دیده¬ام آل عصمت را ز دود خیمه های سوخته واله و آواره در شام غریبان دیده¬ام من غل و زنجیر دشمن را بروی گردنم از زمین کربلا تا شام ویران دیده¬ام شرح این ماتم «مقدم» شمّه ای از ماجراست ورنه عالم را ز غم سر درگریبان دیده¬ام @takbitnab 🌹🌹🌹