ولادت و شهادت حضرت رقیه(س) آن اختری که ماه بَرَد رشک در برش مهر جهانفروز فلک روی انورش نامش رقیه غنچه¬ی دُردانه بتول دریای بیکرانه حسین، اوست گوهرش از مقدم رقیه بسی شاد شد حسین گلبوسه می¬نهاد به سیمای دخترش نازی که داشت بهر پدر دلنواز بود نخل امید فا طمه را بود او برش تنها رقیه بود به گلزار اهلبیت ریحانه¬ای که بود حسین نازپرورش آن نازنین فرشته دلی بانشاط داشت تا سایه¬ی همای پدر بود بر سرش گلدسته ای ز باغ ولا بود و ای دریغ گلچین حیا نکرد وزکین کرد پرپرش دُردانه¬ای سه ساله و کوهی ملال و غم واحسرتا که خشک نشد دیدۀ ترش روزی سرش بدامن پرمهر باب بود روزی سر بریده¬ی بابا برابرش آن شب که در خرابه بسوی پدر شتافت از تازیانه بود نشان روی پیکرش در غربت از طریق پدر شد سفیر شام شد جاودانه کلبۀ بی¬سقف و بی درش گرد ضریح کوچک او را کشد به ناز روح الامین برای تبرک به شهپرش باب المراد قبلۀ او را پی امید کروبیان گرفته بکف حلقه درش در مدح او سرود «مقدم» چکامه را باشد که تا شفیع شود روز محشرش @takbitnab 🌹🌹🌹