روی پیشانی‌ام سیاه شده دستمال سپید مرطوبم دارم از دست می‌روم امّا نگرانم نباش، من خوبم! هیچ حسّی ندارم از بودن تیغ حس می‌کند جنونم را دارم از دست می‌دهم کم‌کم آخرین قطره‌های خونم را در صف جبرِ خاک، منتظرم اختیار زمان تمام شود زندگی مثل فحش ارزان بود مرگ باید گران تمام شود! از سرم مثل آب می‌گذرد خاطراتی که تلخ و شیرین است زندگی را به خواب می‌بینم مرگ، تعبیر ابن سیرین است! در سرت کلّ خانه چرخیدن توی تقدیر، در به در گشتن هیچ راهی برای رفتن نیست هیچ راهی برای برگشتن خودکشی بر چهارپایه‌ی عشق مثل اثبات دالّ و مدلولی‌ست نگرانم نباش... من خوبم مرگ یک اتّفاق معمولی‌ست...! @takbitnab 🌹🌹🌹