گر تن بدهی دل ندهی خانه خرابست طوفان تو از سمت خیابانِ مرام است یارانِ من از عطر سخندانِ تو مستند آن عطر همان گندهٔ بد بوی شرابست پیمان دلم بوده که آسوده شوم لیک پیمانهٔ من پر شده از درد و فراق است آن درد تویی بند تویی مظهر ظلمت آن روز که در بند تو ام جان به عذابست گر سرّ دلم پرسی و من باز نگویم در خلوت آن سوی گلستان که جواب است @takbitnab 🌹🌹🌹