حرفے ندارم ،غیر از این که دوستت دارم از من نمے آید که دست از عشق بردارم ردِّ نگاهت را گرفتم تا شکوه عشق این را بخوان از مطلع چشمان نم دارم تعبیر شد خوابم، توانستم که نامت را در نقطه چینِ شعر هاے خویش بگذارم هراتفاقے را به فال نیڪ مے گیرم میل تو تعیین مے کندسمت نمودارم پلکے زدے و طرح کردے نقشه ے راهی تا که بگیرے از جناب عشق آمارم؟ هم دست و پاے خویش را گم مے کنم پیشت هم دورے از تو مے دهد بسیار آزارم عطر نفس هایت مرا پروانه کرد اے گل مے بالم از اینکه به عشق تو گرفتارم با آن کسے خوبم که از حسن تو مے گوید از هر که بد خواه توباشد سخت بیزارم گفتے چه مے خواهے از این پروانگی،گفتم حرفے ندارم،غیر ازاین که دوستت دارم @takbitnab 🌹🌹🌹