تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ­ساز است زیبایی تو بیش­تر از حدّ مجاز است هرچند که پوشیده غزل گفته­ ام از تو گفتند به اصلاحیه ی تازه نیاز است گفتند و ندیدند کـه آتش نفسم من حتّی هوس بوسه ی تو روح­ گداز است تو آمدی و پلک کسی بسته نمی شد آن دکمه ی لامذهب تو باز که باز است مغرورتر از قویی در حوضچه ی پارک که دور و برش همهمه ی یک گله غاز است گیسوت بلند است و گره دارد بسیار جذابیت قصه­ ات از چند لحاظ است از زلف تو یک تار به رقص آمده در باد چابک­تر از انگشت زنی چنگ نواز است عشق تو تصاویر بهارانه ی چالوس پردلهره مانند زمستان هراز است چون سمفونی نابغه­ ای یک­سره در اوج وقتی که نشیب است؛ زمانی که فراز است ای کاش که هر روز بیایی و بگویم: می خواهم عاشق بشوم باز؛ اجازه است @takbitnab 🌹🌹🌹