روزگار لامروّت، سخت خوارم کرده‌است بی‌تو ای گل! همدم یک مشت خارم کرده‌است خون به چشمانم نشانده، تب به جانم ریخته تشنه‌تر از باغ‌های پر انارم کرده‌است من دهاتی‌زاده‌ی پروانه و گل‌پونه‌ام شهروند شهرِ بوق و قارقارم کرده‌است گفته بودی عاقبت یک روز می‌بینی مرا این قرار نصفه‌ نیمه، بی‌قرارم کرده‌است از صدایت خسته‌تر بودم ولی خوابم نبرد لای لایی خواندنت شب‌زنده‌دارم کرده‌است... @takbitnab 🌹🌹🌹