دل اگر در کفِ صدها شده، دلدار جداست همه گیتی اگرَت یار بُود، یار جداست گرچه اَندر نظر اهل تماشای چمن گل عزیز است، ولی مرحله‌ی خار جداست در بهاران که همه باغ و در و دشت گل است دهر اگر یکسره گلبن شده، گلزار جداست شیون مرغِ قفس دل زند آتش، امّا اثر ناله‌ی مرغان گرفتار جداست ای طبیب! از سر ما دست مداوا بردار دردمند غم معشوق، ز بیمار جداست ما به هر نقش نکویی دل و دین نسپاریم صورت دلبری از پرده‌ی دیوار جداست آمدندی که چو یوسف بخرندم، گفتم یوسف آن بود، من این هستم؛ بازار جداست! هرچه آمد به زبان، شعر مخوانش «یغما!» تو ثناخوان رخ یاری، اشعار جداست... @takbitnab 🌹🌹🌹