آخر تو را به وِردِ غزل، سنگ می‌کنم از نو دوباره می‌کِشم و رنگ می‌کنم دور و بر تو، قلعه و دیوار می‌کشم آنقدر که نگاه تو را تنگ می‌کنم تا تو فقط برای خودم باشی و خودم با تو؟ نه، با تمام جهان جنگ می‌کنم تنها تو شعرهای مرا گوش می‌کنی تنها تو را بهانه‌ی آهنگ می‌کنم تک‌تک نگاه‌های تو را می‌شمارم و هر لحظه را به پلک تو آونگ می‌کنم هِی خیره می‌شوم به تو و چشم‌های تو هِی این سرِ جنون‌زده را مَنگ می‌کنم در کار تو که عاشق من باشی از قدیم جادو به کار برده و نیرنگ می‌کنم یک شهر را اگر شده تا غیرتی شوی درگیر نام و وسوسه و ننگ می‌کنم... @takbitnab 🌹🌹🌹