امشب شهادتنامه ی عشاق امضا میشود فردا ز خونِ عاشقان؛ این دشت دریا میشود فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود! امشب بود بر پا اگر این خیمه خونِ خدا، فردا به دست دشمنان؛ بر کنده از جا میشود امشب صدای خواندنِ قرآن، به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا میشود! امشب کنار مادرش لب، تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود! امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند، فردا به زیر خارها گمگشته پیدا میشود... 🏴