#بریده_کتاب📕✂️ امیر این روزها میز کار را عملیاتی بسته بود. رفت و آمدها بیشتر و جلسات فشرده تر! اسم عنکبوت وسط تخته پاک نمی شد تا روز نتیجه! گزارش رفت وآمد صدف را سینا آماده کرده بود و منتظر بودند تا امیر بیاید. امیر یک هفته رفته بود شهرستان ها برای توجیه عملیاتی نیروها و بررسی روند کاری بچه ها. گستردگی پرونده کار را شبانه روزی کرده بود. سینا زیر لب به شهاب گفت: - بگم به جای سید من برم زامبیا! -جرات داشتی بگو! -غلط کردن رو گذاشتن برای همین موقع ها! بچه ها می گفتند باید سید بماند برای ریز کارها و سینا برود و فرمانده بدون توضیح گفته بود: سید. گروه نه نفره ی زن ها عازم بودند برای آموزش! نه نفری که سرشاخه ی نه شهر بودند برای شناسایی و . . .🥺 #زنان_عنکبوتی 🙎‍♀️🕸 #نرجس_شکوریان_فرد 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼