🔺️دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت. آن روز صبح هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی در گرفت. مادر کودک نگران شده بود که مبادا دخترش از طوفان بترسد ، به همین جهت تصمیم گرفت با اتومبیل خود به دنبال دخترش برود. در وسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که با هر رعد و برقی می ایستد و به آسمان نگاه کرده و لبخند می زند!!! زمانی که مادر از او پرسید چه کار می کنی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی می کنم صورتم قشنگ به نظر بیاد ، چون خدا داره از من عکس می گیره!😊 نگرشها مهم است👌🌹 https://eitaa.com/vaqf_hadi