🔹امام خمینی (ره)🔹
🔸
اختصاص فهم قرآن به مفسرین و نهی مردم از مراجعۀ مستقیم، یکی از اسباب مهجوریت قرآن شده است!🔸
یکی دیگر از حجب که مانع از استفادۀ از این صحیفۀ نورانیّه (قرآن) است اعتقاد به آن است که جز آن که مفسِّرین نوشته یا فهمیدهاند کسی را حقّ استفاده از قرآن شریف نیست و تفکّر و تدبّر در آیات شریفه را به تفسیر به رأی -که ممنوع است- اشتباه نمودهاند؛ و به واسطۀ این رأی فاسد و عقیدۀ باطله، قرآن شریف را از جمیع فنونِ استفاده عاری نموده و آن را بکلّی مهجور نموده اند! در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.
مثلاً اگر کسی از کیفیّت مذاکرات حضرت موسی با خضر و کیفیّت معاشرت آنها و شدِّر حال حضرت موسی، با آن عظمت مقام نبوّت، برای به دست آوردن علمی که پیش او نبوده، و کیفیّت عرض حاجت خود به حضرت خضر ـ به طوری که در کریمۀ شریفۀ هَلْ اَتَّبِعُکَ عَلی اَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً مذکور است و کیفیّت جواب خضر، و عذرخواهیهای حضرت موسی، بزرگی مقام علم، و آداب سلوک متعلّم با معلّم را که شاید بیست ادب در آن هست، استفاده کند، این چه ربط به تفسیر دارد تا تفسیر به رأی باشد؟ و بسیاری از استفادات قرآن از این قبیل است.
یا مثلاً اگر کسی از قول خدای تعالی: اَلْحَمْدُللّه رَبِّ الْعٰالَمین که حصر جمیع محامد و اختصاص تمام اثنیه است به حق تعالی، استفادۀ توحید افعالی کند و بگوید از آیۀ شریفه استفاده شود که هر کمال و جمال و هر عزّت و جلالی که در عالم است و چشم احول و قلب محجوب به موجودات نسبت میدهد از حق تعالی است و هیچ موجودی را از خود چیزی نیست، و لهذا محمدت و ثنا خاصّ به حق است و کسی را در آن شرکت نیست، این چه مربوط به تفسیر است تا اسمش تفسیر به رأی باشد یا نباشد. الی غیر ذلک از اموری که از لوازم کلام استفاده شود که به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست.
(امام خمینی، آداب الصلوة، ص 199)
🌹 به کانال «طلبگی» بپیوندید. 👇👇👇
@talabegi1