🟡شیعه و اندیشه بداء (۱۵) 💠تقریر زیبایِ علامه مجلسی ره از بداء (۲) 🔺علامه مجلسی ره در رساله ای فارسی که در رابطه با بداء نوشته است، می نویسد: 🔹باید دانست که بداء در لغت به معنی ظاهر شدن است، و اطلاق می‌کنند بر ظاهر شدن رأیی بعد از آن که خلاف آن ظاهر شده باشد، مثل آن که کسی ارادۀ امری کند به گمان مصلحتی، بعد از آن خلاف آن مصلحت بر او ظاهر شود و آنرا ترک کند، و در فارسی تعبیر از آن پشیمانی می‌کنند. و أهل سنت بدا را بر این معنی حمل کرده اند و به شیعه نسبت داده مایه تشنیع ساخته اند، و شیعه از این امر تبرّی نموده اند. و احادیث بر خلاف این، متواتر از ائمة - علیهم السّلام - وارده شده و اعتقاد ایشان آن است که محال است که حق تعالی امری را نداند و آخر بر او ظاهر شود، یا از اراده پشیمان شود. 🔹آنچه از أحادیث اهل بیت - علیهم السلام - بر این شکسته ظاهر شده آن است که: چون یهود و بعضی از اهل سنّت قائل بودند به آن که حق تعالی هر چیز که در روز اوّل مقدّر و مقرّر فرموده تغییر نمی یابد، و خدا هر چه کرده در روز اوّل کرده، و می‌گفتند: «یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ۳» یعنی: دست خدا بسته است دیگر کاری نمی تواند کرد. و بعضی از حکما می‌گفتند: که حق تعالی جمیع مخلوقات را به یک دفعه خلق کرده، و ما که در زمان داخلیم پیش ما ماضی و مستقبل و حال می‌باشد، امّا پیش خدا که از زمان خارج است اینها نمی باشد، و تشبیه می‌کنند به رشته [ای] که الوان مختلفه داشته باشد و موری که برآن راه رود، گاهی در ریسمان سیاه، و گاه در ریسمان سفید است، و کسی که خارج از ریسمان است همه نزد او حاضر است، و به این سبب قائل شده اند که در هیچ امر تغییر ممکن نیست، و عالم را با زمان و زمانیات قدیم می‌دانند. و بعضی از ایشان قائل اند: که حق تعالی عقل اوّل را آفرید، و عقل اوّل، عقل دوم و فلک اوّل را، و همچنین تا عقل دهم. و عقل دهم مدبّر عالم است. 🔹لهذا ائمّه - علیهم السلام - ردّ اقوال ایشان کرده اند، چنانچه حق تعالی فرموده است «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ۴» تا بدانند که خدا مدبّر عالم است، و هر ساعت انواع تصرّفات در هر مخلوقی می‌نماید، و به دعا و تصدّق و خیرات و مبرّات و صلۀ ارحام، عمر و روزی و سایر تقدیرات تغییر می‌یابد، و لهذا وارد شده که «ما عظم الله بمثل البداء» یعنی: تعظیم خدا نشده به چیزی مانند قائل شدن به بدا، زیرا که خدا را صاحب اختیار در ملک خود می‌داند و مدبّر و متصرّف در خلق خود می‌داند، و در امور خود به جناب او متوسّل می‌شود. 🔹و ایضا از آیات و اخبار ظاهر می‌شود که خدا را دو لوح هست: یکی لوح محفوظ که مطابق علم خدا است و در آن تغییری نمی رود، و دیگری لوح محو و اثبات که در آن محو بعضی امور و اثبات أمری به عوض آن می‌شود. چنانچه فرموده است که «یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ۶» یعنی: محو می‌کند خدا آنچه را می‌خواهد، و ثابت می‌گرداند آنچه را می‌خواهد، و نزد او است أمّ الکتاب یعنی: نامۀ که اصل و مادر همۀ نامه‌ها و کتابها است، که لوح محفوظ باشد یا لوح محو و اثبات. و فرموده است که «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ۷» او است خداوندی که مقدر کرده است اجلی، و اجل نامبرده نزد او هست، یکی أجل واقعی حتمی است که در لوح محفوظ است، و دیگری اجل معلّق است که در کتاب محو و اثبات است. مثل آن که در لوح محو و اثبات نوشته شده است که عمر زید، سی سال است، یعنی. اگر حال او متوسط باشد و کارهای بسیار نیک کند و کارهای بسیار بد نکند مصلحت در آن است که عمر او سی سال باشد، پس اگر تصدّقات کرد و صلۀ رحم کرد، خدا امر می‌فرماید که ملائکه، سی سال را محو کنند و چهل سال را به جای او بنویسند. یا آن که قطع رحم کرده یا قسم ناحق خورد، خدا می‌فرماید که سی سال را محو کنید و عمرش را بیست سال بنویسید مانند آن که بلا تشبیه، طبیبی ملاحظۀ مزاج شخصی کرد، و حکم کرد که موافق این مزاج می‌باید چهل سال عمر کند. بعد از آن، آن شخص بعضی از مقوّیات مانند فاد زهر و عرق چینی خورد، طبیب بعد از آن اگر بگوید که پنجاه سال عمر باید کرد، یا اگر فصدهای بیجا و تصرّفات ناموافق کرد و مزاج را ضعیف کرد، و حکم بعد از آن کرد که عمر این [شخص]، زیاده از سی سال نخواهد شد، کسی حکیم را نسبت به دروغ و خطا نسبت نمی دهد، زیرا که حکم اوّل موافق ظاهر حال او بود. أمّا در لوح محفوظ اگر خدا داند که او تصدّق یا صلۀ رحم خواهد کرد عمر او چهل [سال] نوشته شده خواهد بود، و اگر داند که قطع رحم خواهد کرد یا قسم دروغ خواهد خورد عمر او سی [سال] نوشته شده خواهد بود. 📚رسالۀ تحقیق مسألۀ بداء (از مجموعه رسائل اعتقادی ص ۲۴) @Talabeh_nevesht110