ارسالی مخاطبین زندگی طلبگی با همسر داشتیم آرشیو عکسهای قدیمی گوشی رو چک میکردیم که همسر پرسید: این چه عکسیه دیگه؟ پاکش کن بره. گفتم عکس ده سال پیشه. نگهش داشتم برای این که یادم نره تو چه خبر بود. با دوربین بی کیفیت گوشی های اون موقع این عکس رو ثبت کرده بودم. گوشیی که با پس انداز چندین ماه و کارگری تابستون و کمک خرج پدر خریده بودم. حالا با هزار ترفندِ فتوشاپ عکس رو بزرگ کردم تا متنش رو همسرم هم بتونه بخونه. ای دمپایی یک نفر دیگه رو بدون اجازه اش چند لحظه پا کرده و سر جاش برگردونده و بعد شماره موبایلش رو گذاشته تا اگه طرف راضی نشد زنگ بزنه و بتونه بگیره ازش. معمولا طلبه ها از پاکترین افراد هر محله ای انتخاب میشدن و هنوزم تو مسئولیت و پست و مقام غرق نشده بودند. به خاطر همینم از این اتفاق ها زیاد می افتاد تو حوزه. حالا دوست دارم به این شماره زنگ بزنم بگم آشیخ این عکس رو خودتم قاب کن بزن به دیوار اتاقت. دمپایی امروزتو بشناس. ‌ ‌ @TalabehLife