فدای کام لب و دهانت، شیرن سخن یا حسین !! همین یک صفحه از عرفه کارمو ساخت. هرچی میخواستم همینجا بود. امروز روزیمون بود تو مسجد پدرمون امیرالمومنین صلوات الله علیه و محوطه ی علمی و آموزشی دانشگاه کاشان عرفه بخونیم. خدایا هر چی بزرگ میشیم ترسمون بیشتر میشه. خوف و اندوه مون و حس تنهایی ...اللهم ما اخاف فاکفنی حتما ترسی بوده که عزیز کرده ات اینجوری نجوا کرده. از خودم به تو پناه می برم و خودمو و دینمو همه رو به تو می سپرم خدایا جانشین مال و جانم باش، رزقمو برکت بده و فی نفسی فذللنی و فی اعین الناس فعظمنی این عبارت آب پاکی رو ریخت رو دستم و تهی بودن و فقر، انکسار و ذلت و خواری محض در برابر خالق رو حس کردم و ازش خواستم نزد خودش خوار و ذلیل و نزد مردمانش عزیز.. از شر جن و انس پناه می برم به خودش خدایا گناهانم را رسوا مکن نعمتهایت را از من نگیر و مهم مهم😭😭 خدایا منو بجز خودت به کسی واگذارم نکن به کی واگذارم کنی؟ به خویشانم که از من ببُرند! یا غریبه هایی که مرا از خود دور کنند.!😭😭 یا به کسانی که مرا خوار کنند...!! خدایا فقط تو را می خواهم بر من غضب نکن مرا پاکیزه بپذیر ✍وجگانی @talabemoshaver99