«چادر، پوشش برتر» هر ساله برای ایام عید نوروز و عید غدیر دهها چادر دوخته ام. امسالم دستم بندِ دوختنش است. چادر دوزی، حس خوبی دارد.. ولی امسال بیشتر دوستش دارم. هر چه نایاب و کم است، دوست داشتنی تر و قدرش معلوم تر است. تقدیرش میکنم و به او افتخار! . گاهی نوازشش میکنم و برای نمازم به او پناه میاورم. کِش دار و بی کِش هر دویَش را دوست میدارم. بویِ چادر مادرم را هنوز حس میکنم که در کودکی محل امن و آرامشم بود با او میخوابیدم و با او مهربانی مادری که سایه ی سرم بود را یادآورم. گاهی گوشه هایش را لابلای دندانهای فشار میدهم که مبادا این تاجِ گران از سرم بیفتد. او را تا میکنم و با هزار ناز و عشوه به جایگاهش میسپارم. رنگی اش حفاظ و مشکی اش محافظ است. به وقت چادر دوزی فرشهای زیرش را جارو میزنم و پارچه اش را پهن، از سمت راست 3 تا میزنم و از سمت چپ 1تا و برای بُرش اولیه اش با ذکر «بسم الله» مقراضش میکنم. گوشه هایش را نصب و پایش را گِرد و زیگزاگ میزنم از برای خانمهای چادری.. درزهایش را اتو میکنم و به او میگویم؛ تو چه بدی داشتی که کنارت گذاشتند! یاد شعری که پدرم همیشه میخواند، افتادم‌؛ (صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت که تکرار نکردی) در واقع نمیدانم چه اتفاقی افتاده است؟ اصل و فرع را عوض کردند. همیشه ارزشها با چادر اقامه میشوند؛ نمازِ ارزشی چادر میخواهد، حجِ ارزشی پوشش میخواهد، ‌ پیکرِ مُسلم ارزشی است و پوشش لازم دارد.. چادر پوشش برتر است، به انصاف زیباترش را ندیدم. با او شخصیتم را نشان میدهم و جنسیتم را مخفی.. با او خود را معرفی میکنم که (اَن یُعرفن) شناخته شده ام، فلان نسب را دارم، دختر فلانی هستم و نگاههای هرزه را به سیاهی اش دوخته ام. شناسنامه ی مسلمانی ام را با او خود نمایی میکنم و با چادرم اولین خاکریز جبهه ی حق و باطل را بنا میکنم. ✍فاطمه وجگانی سطح سه تعلیم و تربیت جامعه الزهرا کارشناسی ارشد روان شناسی @talabemoshaver99