🌴💎🍁💎🌴زائر اربعین حسین داغ پشت داغ، پشت داغ. دیدی آخرش داغی که از آن می‌ترسیدم به دلم نشست. با خودم می‌گفتم نترس، بر سرت آنچه از آن می‌ترسی نخواهد آمد ولی آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم. اصلاً در خیالم نمی‌گنجید اربعین بیاید و به جای آن که در مسیر نجف تا کربلا موکب به موکب، عشق بازی کنم و قدم بر دارم در کوچه پس کوچه‌های فراق بر سرم بکوبم و آه حسرت بکشم. داغ پشت داغ، پشت داغ. لحظه‌ها هر کدامشان آتشفشانی شده‌اند برای خودشان. صبح یک جور، ظهر یک جور، عصر یک طور دیگری و شب به شیوۀ خودش داغ می‌گذارند روی دلم. آقا! می‌شود بگویی چگونه می‌شود داغ فراق اربعین را تاب آورد؟ عادت کرده بودیم به این که اربعین در جادۀ عشق نجف تا کربلا آوارۀ حسین باشیم.🌴💎🍁🍁💎🌴 با لباس‌های خاک‌آلوده و پیشانی‌های پر از عرق و پاهای تاول زده و کوله‌های سنگینمان انس گرفته بودیم. باشد، می‌نشینیم در خانه و زیارت می‌خوانیم ولی چه خوب است که تو می‌دانی داغی که از فراق اربعین بر دلمان نشسته تنها با خنکای عشق تو سرد می‌شود. 🌴🍁🌴آقا! این شب‌ها که دارم در فراق اربعین می‌سوزم می‌شود برای التیام داغ دلم پاسخ سؤالم را بدهی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی؟ یقین دارم پاسخ تو اگر «آری» دلم از همۀ غصّه‌ها عاری می‌شود؛ حتّی غصّۀ فراق اربعین. با من دوست می‌شوی؟ منتظرم، تا اربعین نیامده، پاسخم را بده. شبت بخیر زائر اربعین حسین! 🌴🍁🌴 🌴💎🏴💎🌴