💠🔸⚜🔸💠🔸⚜🔸💠 💠روزي آدم منفعت طلبی، از بهلول سوال کرد: ای بُهلول عاقل من مطاع تجارت چه بخرم تا منافع زياد ببرم⁉️ 🔸بهلول جواب داد آهن و پنبه.! ⚜آن مرد رفت و به مقدار سرمایه اش آهن و پنبه خريد و انبار کرد. 💠اتفاقا پس از چند ماهي از فروش آنها سود فراوان برد. 🔸باز روزي به بهلول بر خورد و گفت: ای بُهلول ديوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ ⚜بهلول گفت پياز بخر و هندوانه.! 💠پس از مدتی سوداگر به سراغ بهلول رفت گفت: بار اول كه از تو مشورت خواستم، گفتي آهن بخر و پنبه، چنان کردم و نفعي بردم. 🔸ولي بار دوم چه پيشنهادي بود كردي⁉️ ⚜تمام پیازها و هندوانه ها خراب شد و تمام هستی ام به باد رفت.! 💠بهلول در جواب آن مرد گفت: 🔔چون روز اول مرا بُهلول عاقل صدا زدی، من نیز بحکم عقل تو را راهنمایی کردم . ولي بار دوم مرا بهلول ديوانه خواندی، حال به من بگو تو از دیوانه انتظار داری به عقل حکم کند⁉️ پس آنمرد از رفتار خود خجل گشت.‼️ 💟 @talangoremazhabi