↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬ الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم. 💥سابقا گفته شد افعال قلبی متصرف احکام مختص به خود را دارند. "حکم چهارم"،جایز است وقوع فاعل و مفعول اول آنها دو ضمیر باشد که یک معنا دارد. یعنی این دو ضمیرِ متصل،متحد در معنا،مختلف در نوع باشند. "علمتُنَنِی راغباً فی مودةِ الاصدقاء" و یاء دو ضمیر هستند که مدلولشان واحد و برای تکلم هستند،اما تاء ضمیر فاعلی و یا ضمیر مفعولی ست.. 🔹نکته:این حکم مختص به افعال قلوب فوق نیست بلکه در افعال زیر هم جاری میشود. ✔️۱.رایٰ به معنای دیدن با چشم."استیقضتُ فرایتُنی منفردا" ✔️۲.رایٰ به معنای دیدن خواب."اخذنی النومَ فرایتُنی جالسا فی حفل ادبیِّ" ✔️۳.وجد به معنای(لقیٰ)"وجدتُنِی جاهلاً" ✔️۴.فَقَدَ."فقدتُنی" ✔️۵.عدِمَ."عدمتُنی" غیر موارد بالا ضمیر متکلم منصوبی متصل جایز نیست گرچه ضمیر منفصل منصوبی جایز است. یعنی کَلمْتُنی جایز نیست،اما"ما کلمتُ الا ایایَ"جایز است. 💥در این باب و جمیع افعال دیگر،اتحاد معنوی فاعل و مفعول اول"ممتنع"است،اگر فاعل ضمیرِ متصلِ مستتر باشد و مرجع آن مفعول به باشد.پس صحیح نیست"محمداً ظنَّ قائماً"(محمد ظن دارد خودش قائم است) اگر این ضمیر،فاعلی"منفصل و بارز"باشد،صحیح است.پس صحیح است"ما ظنَّ محمداً قائماً الا هو" جلد دوم وافی،صفحه ۴۰ تا ۴۲. https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0