🔰 نگاره‌ای درباره علامه عسکری 🔶سید مهدی حکیم وقتی نامه را می‌داد، مُردد بود نامه از آیت‌الله سیدمحمد.باقر صدر بود که توی نامه نوشته بود آقا سید مهدی زبان اوست و هر چه بگوید، حرف اوست. سیدمهدی حکیم بالاخره بعد از کلی مقدمه‌ چینی به خودش جرات داد و گفت: -من و آقای صدر فکر کردیم و دیدیم ما نیازمند حکومت اسلامی هستیم. آقای صدر گفتند اگر شما قبول کنید به ما کمک کنید، ما قادریم این کار را انجام بدهیم. آقا سید مرتضی عسکری برای جواب دادن به‌فکر کردن و معطل کردن احتیاج نداشت. -من هم با شما هم فکرم. برو که من برای این کار پشت سرت می‌‌آیم. وقتی تعجب سیدمهدی را از این تصمیم فوری دید، گفت: -من هم مدت‌هاست درباره موضوع حکومت اسلامی فکر می‌کنم، اما کسی را پیدا نکرده بودم تا درباره‌اش با او حرف بزنم. 🔷بعد از آن بود که در که سال 1957 با کمک جوانان، «حزب الدعوه الاسلامیه» را تشکیل دادند. بعدها که حزب بعث روی کارآمد، صدام دستور داد هر کس در حزب الدعوه بود باید اعدام شود. 📖 کتاب مردی همیشه جاری (نگاره‌هایی درباره علامه عسکری)، بهزاد دانشگر، صفحه ۷۲ @canoon_org @tamadone_novine_islami