💢 کژراهه غرب‌گرایی و غرب‌ستیزی؛ کج‌پنداری استغراب و استشراق ✍ حجت‌الاسلام دکتر محمود شفیعی ❇️ دیالکتیک، به مثابه شیوه‌ای خاص از اندیشیدن و دوگانه استشراق {شرق را با بینش و منفعت غربی دیدن=غربگرایی} و استغراب {غرب را با پیش فرضها و تعصبات شرقی دیدن=غرب ستیزی}، به مثابه دو گرایش متضاد روانشناختی فردی و اجتماعی، همه چیز را به سیاه و سفید تبدیل می‌کنند و بین افراد، گروه‌ها، عقاید و جوامع تقابل‌های شدید به وجود می‌آورند. غیریت‌سازی‌های شدید یکی از ریشه‌های خشونت‌های بی‌مهار عصر جدید بوده است. 📌 "استشراق" در قرون اخیر مفهوم کاذب "غرب محوری" را خلق کرد و در پی آن "غرب گرایی" ایدئولوژیک پدید آمد و از درون اینها، در واکنش جبرانی و دفاعی به غرب گرایی، "غرب ستیزی" متولد شد. اندیشمندانی چون مونتسکیو در تاریخ جدید اروپا در فرایند پاگذاری به تجدد، با تکیه بر اندیشه استشراقی غرب‌محور، هر ایده یا پدیده منفی را به شرق نسبت دادند و مرز‌گذاری کاذبی بین غرب و شرق به وجود آوردند. 📌 اندیشه ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس به گونه دیگری اندیشه استشراق را بسط داد و در واقع پایه‌ای تئوریک برای گرایشی بی‌مایه و پایه، دست و پا کرد و در عمل به تکمیل آن پرداخت. بر پایه دیالکتیک، سرتاسر تاریخ و جامعه را تضادها پوشانده و اندیشه درست اندیشه‌ای است که بتواند تضادها را کشف کند و به تقابل ها دامن بزند. 📌چپ‌های پیدا شده در تاریخ معاصر ایران، هم در وارد کردن ماتریالیسم دیالکتیک به فضای فکری ایران معاصر و هم در ساختن استغراب؛ در معنای سیاه مطلق نشان دادن تاریخ و جامعه اروپا و ایجاد تقابل مطلق با غرب از منظر شرق، سنگ تمام گذاشتند و غرب‌ستیزی را به مثابه فضیلتی مطلق بر تاریخ و جامعه جدید ایران تحمیل کردند و امکان مواجهه انتقادی با تجدد را به حداقل رساندند. 📌تاریخ جدید ایران به نحوی در سیطره و نفوذ دو گانه «استشراق غرب محور» و «استغراب شرق محور» گرفتار شد. استشراق، غرب‌گرایی متعصبانه و ایدئولوژیک و استغراب غرب ستیزی متعصبانه و ایدئولوژیک را به سرنوشت محتوم تاریخ جدید ما تبدیل ساخت. 📌سکولاریسم دین ستیز در تاریخ معاصر ایران، در نهایت به طرد کلی و رادیکال خود سکولاریسم، منجر شد و در ج.ا اسلامی غرب‌ستیزی به فضیلت بی‌چون و چرا تبدیل گشت. امروزه در جمهوری اسلامی غرب‌ستیزی و شرق‌گرایی، به گفتمان اثرگذاری تبدیل شده‌است. به رسمیت شناختن این تقابل و غیریت‌سازی شدید با غرب، امکان تحول تدریجی، تکاملی و خود افزاینده را به حداقل رسانده و بر تخاصم‌های درونی و بیرونی افزوده است. 📌ج.ا اگر بخواهد به نظامی بالنده، پایا و پویا تبدیل شود، هم به لحاظ نظری و هم از جهت اخلاقی، باید از دوگانه کاهنده غرب‌گرایی و غرب‌ستیزی عبور کند و به موقعیتی جدید و متفاوت پا گذارد. تصلب بر غرب‌ستیزی خطر برگشت سکولاریسمِ دین‌ستیز و افتادن در دور باطل آن را گوشزد می‌کند. 📌 تجربه‌های تلخ تقابل‌گرایی افراطی و غیریت‌سازی شدید در تاریخ معاصر این مرز و بوم، به ایران و ایرانی باید بیاموزد که برای همیشه از این ایدئولوژیهای کاذب و ویرانگر فرار‌کند و در عوض، مناسب ظرفیت‌های تاریخی، دینی و اجتماعی موجود به شکل معقول به اصلاحات همه جانبه سیاسی در داخل و خارج رو آورد و نه تنها خود را از خطرات محتمل قریب الوقوع رها‌سازد که ماندگاری و بالندگی دائمی خود را نیز تضمین نماید. ۲۲ اردیبهشت۱۴۰۰ 🔹منبع: @Mahmood_shafiee http://t.me/tamadone_novine_islami