شیر سلطان جنگل میخواست ازدواج کنه همه حیوونا رو دعوت کرد تو مراسم یه موش هم حضور داشت و هی از میون جمع فریاد میزد : تبریک میگم داداش ، مبارکه داداش ایشاله خوشبخت بشی داداش یهو یه ببر عصبانی شد موشه رو گرفت و سرش داد زد: تو یه موش فسقلی چطور به خودت اجازه میدی شیر رو داداش خودت خطاب کنی؟ موش گفت: عصبانی نشو داداش، آخه منم قبل از اینکه ازدواج کنم یه شیر بودم ! 😂😂