هدایت شده از حمیم (صلح میرزایی)
بسم الله الرحمن الرحیم جهادی برای همه شاید برای اولین بار بود که جهاد تبیین را وظیفه‌ی همگانی خواند. اگرچه که او از نیم قرن پیش، یافته بود که روش اسلام، تبیین است و این را از قرآن و سیره‌ی انبیای عظام و امامان معصوم (علیهم‌السّلام) آموخته بود. روز اربعین (5/7/1400) از همه خواست تا به اندازه‌ی حوزه‌ی تأثیرشان به میدان بیایند و همچون نوری اطراف خود را روشن کنند. چرا جهاد و چرا تبیین؟ جهاد در ادبیات اسلامی یعنی تلاش و کوشش در تقابل با دشمن و تبیین یعنی زدودن غبار فتنه، تحریف و جهل از اذهان. و عجیب که جهاد را توأم با تبیین کرد. مگر تبیین می‌تواند در تقابل با دشمن مطرح شود؟ بله حتماً. دشمن همیشه تلاش داشته است تا پیش‌قراولان فرهنگی و رسانه‌ای‌اش را زودتر به میان مردم بفرستد تا فتوحاتش کم‌هزینه‌تر و شیک‌تر به دست آید. این بار که می‌داند در جهاد نظامی و علمی و سیاسی، مغلوب است دو حربه را توأمان به کار گرفته است. حربه‌ی تحریف و حربه‌ی تحریم. و اگر در تحریف پیروز شود و بتواند روایت خود را بر مردم، تحمیل کند حربه‌ی تحریمش هم کارگر خواهد بود. خدای ناکرده. جریان تحریف و جنگ روایتها دشمن آمده است تا واقعیّتهایی را تحریف کند و روایت خود را به عنوان روایت صحیح در ذهن مردم بویژه جوانان وارد کند. به سراغ اصول و مبانی و آرمانها می‌رود تا با تحریف آنها، صورت انقلاب و اسلام را بگذارد و سیرت آن را آن‌گونه که می‌پسندد، تحریف کند. به سراغ تاریخ می‌رود و برای آنکه بگوید اصل انقلاب، اشتباه بوده است به تحریف دوران طاغوت ستمشاهی پرداخته و رضاخان و محمدرضا و هویدا و دیگر فاسدان آن رژیم را بزک می‌کند. تسخیر لانه‌ی جاسوسی را، جنگ را، مجازات تروریستهای منافقین خلق را، عزل منتظری را، فتنه‌ی تغلّب 88 و دهها واقعه‌ی دیگر را وارونه روایت می‌کند تا جوان ما به تردید بیفتد. دستاوردهای نظام و کارآمدی انقلاب اسلامی را انکار می‌کند تا مردم ما انقلاب را ناتوان از حلّ مشکلات و رساندن کشور به قلّه‌های پیشرفت بدانند. ظرفیتهای کشور را پوشیده می‌دارد و ضعفها را چند برابر نشان می‌دهد تا امید مردم و جوانان به آینده‌ی درخشان از بین برود. آخر اینکه خودش را آن‌چنان شکست‌ناپذیر نشان می‌دهد که خیال هرگونه مقاومت را هم از ذهنها می‌رباید. طبیعی است وقتی انسان با این همه تحریف و روایتهای وارونه مواجه می‌شود خود را ببازد و آینده را تاریک ببیند و افسرده شود. اینجا است که معلوم می‌شود جهاد تبیین این دوران چرا مهم‌ترین عرصه‌ی جهاد است و به دیگر جهادها (نظامی، سیاسی، اقتصادی و علمی) بها می‌دهد و چرا دعای پایانی سخنان رهبر انقلاب در دیدار با مداحان می‌شود: «ما را سربازان جهاد عظیم این روزگار که جهاد تبیین است قرار بده.» تو کجای این میدان ایستاده‌ای؟ فرمانده به من و تو خطاب کرد که آیا جایگاه خود را در این میدان می‌دانی؟ آیا نسبت به غبارآلود و تحریف‌زده شدن اطرافیانت، حسّاسیّت لازم را به خرج داده‌ای؟ دشمن پیشرفت کشور و انقلاب و اسلام، به کمک مزدوران با مزد و بی‌مزدش به جان ذهن برادران و خواهران و فرزندان ما افتاده است و می‌خواهد بگیرد از او هر آن چیزی را که می‌تواند او را برای استقامت ورزیدن در رسیدن به قلّه‌های آرمانی کمک کند. چه کنم؟ قدم اوّل این است که حسّاسیّت زمان و شرایط را درک کنی. همین تو را به حرکت وامی‌دارد وقتی که بدانی چه راه طولانی را طی کرده‌ایم و از چه جایگاهی و با گذر از چه موانع بزرگی چون خیانت نفوذیها، جنگ نظامی، نظام اداری فرسوده‌ی به جا مانده از دوران طاغوت، تروریسم، مدیران ناکارآمد و تحریم، توانسته‌ایم به اینجا برسیم و چه آینده‌ی مشعشعی انتظارمان را می‌کشد و البتّه این آینده خودبخود به وجود نخواهد آمد و کمک و همدلی همگانی را می‌طلبد و یکی از شرایط مهمش آن است که همه خود را سرباز جهاد عظیم تبیین بدانند. پس باید به هرکس که حوزه‌ی تأثیر دارد بگوییم که به میدان بیاید و این می‌شود حفظ زنجیره‌ی تواصی جهاد تبیین. قدم بعدی آن است که مجهّز شویم به سلاح اطّلاعات و داده. در این دوران، زمان رسیدن به جواب به چند دقیقه کاهش یافته و تقریباً برای همه‌ی محتواهای مورد نیاز در جهاد تبیین، پایگاه اطّلاع‌رسانی و کانال و صفحه وجود دارد و فقط کافی است کمی جستجو کنی. بعد از آن باید سؤالات و شبهات ذهن اطرافیانت را رصد کنی و چه بهتر که قبل از آنکه این تیرهای مسموم به مخاطبانت برسد، خود را مجهّز کنی. اگر زمانی تذکّر لسانی همگانی، را گفتمان کردیم حالا باید تبیین همگانی را گفتمان کنیم. هیچ‌کس نباید با دیدن ذهن غبارآلود دوستان و اقوام و مرتبطینش، آرام بنشیند. حالا می‌توان شبکه شد و با دیگران هم‌افزایی کرد و قدم بعدی فعّال شدن حلقه‌های میانی است و متراکم شدن مطالبه‌ی عمومی برای تشکیل یک قرارگاه ملّی جهاد تبیین. منتشرشده در روزنامه ایران مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۰