چالش شماره ده
🔹کنار قدم های جابر
اصلا یه سوز و حس و حال خاصی داره
🔹با هر قدم دوباره میتپد دلم... به شوق دیدن حرم... به یاد...
هر کس ز گوشهای آمده...
اما شبیه یکدیگریم...
دور از نژاد و رنگ و زبان...
گویا همه ز یک مادریم...
میثم مطیعی
🔹انگار اومد بر قلب من فرودخنجری که سرت رو از پیکرت ربود...روضه وداع حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🔹مداحی خسته ام اما خسته تر از خواهر محزون تو نه (محمودکریمی)
🔹کنار قدم های جابر و سلام اقا سلام تو راه کربلام
پارسال پسر کوچیکم با مداحی سلام اقا سلام و سرود گروه ماح خیلی انرژی میگرفت
🔹صدای مداحیهای ضربآهنگی و تندِ عِراقی از موکبها...
صدای خِلِش خِلِشِ دمپاییهای زائرها...
صدای روی اعصابِ سبدهای میوه که بهشون طناب وصل کردن و توش کیف یا بچه گذاشتن و بستن به کمر و میکشن و میبرن...
صدای پرچمهای بزرگِ آذریها که چندنفره باید حمل شه و بر فراز مسیر، میرقصه و دل میبره...
صدای به هم خوردنِ فنجونای اون عراقیِ قدبلندِ دشداشهپوشِ وسطِ جاده که به قهوهعربیِ تلخ دعوتت میکنه...
صدای مسحورکنندهی «هَلَبیکم یا زوّار بوسجّاد»... وای از این صدا... این صدا صور اسرافیله... رستاخیزه... قیامت میکنه... هلبیکم یا زوار بوسجاد... آخ به فدای بوسجاد... تصدقِ بوسجاد... بِنَفسی انتَ یابوسجاد...
بیهندزفری... بیعینک دودی... بیباند و هدفون... باید رفت و شنید... دید...
من گنگِ خوابدیده و عالَم تمااااااام کر... من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش...😭😭😭
🔹سخنرانی، سکوت،فکر،نگاه.فکر کردن به حسین(علیه السلام)روضه ی مجسم است