تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داس
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سیزدهم ❇️پاسخ به اتهامات و جو‌سازی‌های معاویه 🔸خودت برای مبارزه با من به میدان بیا 🔻[ معاویه در نامه‌ای به من نوشت: به‌راستی که هواو‌هوس، پیروانش را گمراه می‌کند و حرص و طمع، جویندگان محرومش را به رنج و سختی دچار می‌ سازد. بهترین عاقبت‌ها، عاقبت کسی است که به راه رشد و صلاح ختم شود و شگفت‌آورترین شگفتی‌ها این است که کسی دنیا را مذموم بداند. در عین حال زبان به مدح آن بگشاید و خود را بی‌رغبت به آن نشان دهد، ولی به آن دل‌بسته باشد و دم از توکل کند، ولی حریص به دنیا باشد. این سخنی بود که برای مثال به تو گفتم تا در حکمت‌های آن بیندیشی و از همه فهم خویش برای درک آن استمداد بجویی و با دوری از هواوهوس و برای نصیحت نفس خویشتن، در آن تدبر کنی. 🔻ای پسر ابوطالب، به جان خودم سوگند، اگر نبود رابطه خویشاوندی که مرا با تو مهربان می‌سازد و همچنین سابقه محترم تو، حتماً یکی از عقاب های اهل شام تو را همچون دانه‌ای از زمین بر می‌چید و به هوا پرتاب می‌کرد و بر سر کوه‌های بلند می‌افکند و تو همانند گندمی که روی سنگ آسیاب تبدیل به آرد شده است، چنان ناچیز می‌شدی که حتی مورچه‌ها نیز رغبتی به خوردن تو پیدا نمی‌کردند. من تصمیم قطعی خود را گرفته‌ام و هیچ عطوفت و انعطافی در آن راه نمی‌دهم. اگر از آرزویت قطع امید نکنی و از طلب آنچه دیرزمانی به درازا کشیده است دست برنداری، تو را به مصیبتی گرفتار کنم که اگر تا آن روز زنده بودی، برایت پشیمانی به بار آورَد؛ گرچه به گمانم پیش از آن در زمره نابود شدگان خواهی بود. چه بد رأیی است رأیی که صاحبش را به ورطه‌ی نابودی بکشاند و او را به جایی برساند که جز آرزوی مرگ، هیچ چاره‌ای نداشته باشد. البته که حق بر باطل غالب آید و فرمان خدا پیروز باشد؛ با اینکه اهل باطل از آن اکراه داشته باشند؛ زیرا "حجت بالغه" و نعمت آشکار از آنِ خداست. والسلام. در پاسخ وی نوشتم: ] از بنده خدا امیرالمومنین علی فرزند ابوطالب، به معاویه فرزند ابوسفیان 🔻نامه تو به ما رسید با گفتاری زینت‌یافته و ضرب‌المثل‌ها و ادعاهایی دور از واقعیت. از حکمت دم زدی با اینکه اهل آن نیستی! یاد تقوا کردی و خودت ضد آن هستی! از هوا و هوس خویش پیروی کردی که موجب فاصله گرفتن از دلیل روشن است و بالاخره، از راه راست دور ماندی! تو غرق در لذت فتنه‌ها و فریفته شکوفه‌های دنیا شده‌ای. گویی نه به قیامت اعتقادی داری و نه به بازگشت به سوی خدا. تاج شاهی بر سر نهادی و همانند قیصران روم و پادشاهان فارس جامه خز بر تن کردی و فرش‌های ابریشم گستردی. به این مقدار هم اکتفا نکردی؛ چون به من خبر رسیده است به فکر تعیین جانشین و ولیعهد نیز افتاده‌ای تا پس از تو، بر تخت نشیند.[ بدان که] تو حساب او را نیز در درگاه الهی بازپس خواهی داد. 🔻به جان خودم سوگند، اگر چنین کنی، البته که گمراهی را از پدر و قوم خویش به ارث برده‌ای. آری، تو پسر کسی هستی که بر اهل دین ستم روا می‌داشت و بر مسلمانان حسد می‌ورزید. 🔻از ارتباط خویشاوندی و مهربانی‌کردن با من یاد کردی. به خدای بزرگ سوگند، اگر کسی با تو در امر خلافت به ستیزه برخیزد، گرچه همان فرزندی باشد که تو زمینه خلافت را برای او فراهم می‌سازی، رشته محبت خود را از او می‌بُری و ریشه او را قطع می‌کنی. 🔻همچنین در خصوص تهدیدهای او به جنگ، از رشادت‌های خود در میدان‌های نبرد گفتم و اینکه چه بسیار پهلوانانی که بر خاک افکندم! در آخر برای او نوشتم: 🔻چگونه و کجا تو در میدان جنگ حضور یابی، وقتی همچون دوشیزه پرده‌نشینی هستی که از آواز رعد می‌هراسد؟ من علی فرزند ابوطالبم که از نبرد بیم به خود راه ندهم و از رزم هراسی ندارم! ای معاویه، اگر می‌خواهی، برای نبرد با من آماده شو. والسلام. 📚منابع: ۱. کنز الفوائد، ج۲، ص۴۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Tanha_sfahan