📣📣 در روز ۵ صفر چه اتفاقی افتاد⁉️ ➖▪️⛅️▫️🏴⛅️🔳 🕖🕝🕟...در روز پنجم ماه صفر سال ۶۱ ھ۔ق حضرت رقیه سلام الله علیها ، مظلومانه به شهادت رسیدند..(۱) ✨ نام شریف ایشان : رقیّه ؛ فاطمه و زینب است ؛ 🕌 ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن ۳ سالگی یا بیشتر در محرم سال ۶۱ هجری قمری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد ؛ در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه ، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن نمودند...(۲) 📗 از کهن ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ "رقیه" یاد شده قصیده‌ء سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم علیهما السلام است(۳) (۱) وقائع الشهور ص۴۷ (۲) کامل بهایی ۱۷۹/۲ ؛ نفس المهموم ص۴۵۶ ؛ الوقائع و الحوادث ۷۰/۵ ؛ منتخب التواريخ ص۳۸۸ (۳) دائرة المعارف تشیع ۳۱۳/۸ ؛ از منابع اهل تسنن: کتاب المنن ✔️لطمه زدن حضرت رقیه سلام الله علیها و جاری شدن خون از دهان ایشان در اثر لطمه ،و شهادت وی در اثر مصیبت پدرش حسین بن علی علیهماالسلام مواسات حضرت رقیه سلام الله علیها در جاری کردن خون در رثای سالار شهیدان ▪️ذکر استشهاد الرقیه المدفون بدمشق،…. و جاوا برأس الحسين في طبق مغطى بمنديل ووضعوه بين يدي الرقية فقالت رقية: ما هذا، أنا لم اطلب طعاما إني أريد أبي قالوا لها: رأس أبيك فانکبت علیه تقبله و تبکی و تضرب علی رأسها و وجهها حتی امتلأ فمها بالدم . وهي تقول: يا أباه، من ذا الذي خضبك بدمائك؟ 👈يا أبتاه من ذا الذي قطع وريدك؟… 👈ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا ليتني وسدت الثرى ولا أرى شيبك مخضبا بالدماء. ثم إنها وضعت فمها على فمه وبكت بكا شديدا حتى غشي عليها 👈فلما حركوها فإذا بها قد فارقت روحها الدنيا. 📚ریاض القدس 2 /323 صاحب ریاض قدس، در ذکر شهادت رقیه، یاقوت سرخ دمشق می نویسد: ▪️پس سر بريده حسين را در طشتی براي رقيه آوردند در حالیکه پارچه ای روی انداخته بودند پس رقیه گفت: اين چیست من که غذا نمی خواهم!؟ گفتند: سر پدرت حسين است پس خود روی سر انداخت، و سر پدر را می بوسید، و بر سر و صورت خود میزد ؛ 👈تا اینکه دهانش پر از خون شد و با گريه های شدید و سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: 👈پدر چه كسی تو را به خونت غسل داده؟ چه كسی رگ های گردنت را بريده؟ 👈 ای كاش بيش از اين نابينا می‌شدم و تو را اينگونه نمی‌ديدم 👈ای كاش پيش از اين در خاك مدفون بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی‌ديدم سپس لب ها خونی را بر لب های خونی پدرش نهاد و چنان به شدت آه و ناله و گریه کرد همان لحظه بيهوش شد 👈و وقتی او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است... ➖▪️⛅️▫️🏴⛅️🔳 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🌐 ... 📝🔍 https://t.me/joinchat/AAAAAD0VAZd23pFbq5w3KA