📜 حکایتک 📜 ✍ آورده اند اشتاد شکم پرور را عادت بود؛ هر هفته سر قبر پدر رفته و فاتحه ای نثار نماید. یکبار وسط فاتحه، خنده اش گرفت، مرید کاتب که مسول ثبت و ضبط احوالات و کرامات معظم له بود؛ پرسید : یا استاد علت خنده چیست؟ استاد: خدا بیامرز پدرم، همیشه روز مادر بهم پیام میداد و تبریک می گفت. هر وقت ازش می پرسیدم الان روز مادر هست روز فرزند که نیست، می فرمود: تو مادر همه بدبختی های من هستی. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e