۱ باسمه تعالی در پاسخ به شبهات آقای اکبرنژاد بایستی ابتداء نسبت به مغالطات صورت گرفته در کلام ایشان یک روشنگری صورت گیرد که ماهیت مغالطات بکار رفته در مطالب ایشان،مشخصا چه نوع مغالطات منطقی است و سپس در لابلای تشریح مغالطات صورت گرفته،پاسخ به شبهات مطرح شده توسط ایشان نیز،بیان شود: 👈مقدمه:مغالطه در علم منطق به صورت روان:"به قیاس به ظاهر معتبری می گویند که به منظور حق نشان دادن یک مدعای باطل یا نشان دادن عقیده ی حق تشکیل می شود." با حفظ این مقدمه،در کلام آقای اکبر نژاد یک سری ادعاهای باطلی وجود دارد که برای توجیه عقیده ی باطل خود،با پوشش مغاطه آمیز وظاهری قیاس محورمنطقی،بیان شده است که با ارزیابی ادعاهای ایشان،مغالطه های صورت گرفته در کلام ایشان به شرح ذیل دسته بندی و بیان می باشد: ✅مغالطه ی اول:در علم منطق یک نوع مغالطه وجود دارد بنام"مغالطه نقل قول ناقص"در این مغالطه،شخصِ ناقل،بخشی از سخن یک شخص را به صورت گزینشی و بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش نقل می کند تا از این طریق به اثبات ادعای خود بپردازد که به این نوع مغالطه،"مغالطه نقل قول ناقص"می گویند. با حفظ تعریف این نوع مغالطه،آقای اکبر نژاد مراحل رسیدن به قله را به 5 قسم از دیدگاه رهبری(1-انقلاب اسلامی 2-نظام اسلامی 3-دولت اسلامی 4-جامعه اسلامی 5-تمدن اسلامی) تفسیم می کنند و سریعا با عبارت دیگر رهبری دال بر نزدیک به رسیدن به قله ها،این نتیجه را میگیرند که ما به مراحل آخر قله که همان تمدن سازی اسلامی است باید رسیده باشیم در حالی که ما در مراحل اولیه همچون تشکیل دولت اسلامی(مرحله ی سوم)مانده ایم پس رهبری اشتباه می کنند و ما مطلب ایشان را را خلاف واقعیات بیرونی می دانیم. لکن ایشان اولا فهم درستی از مراحل پنجگانه ندارند واز طرفی با نقل قول گزینشی کلام ایشان درصدد اثبات ادعای باطل خود هستند.بدین توضیح که آخرین اراده رهبری در بیانیه گام دوم ایشان تجلی پیدا کرده است،ایشان در بندهای اول بیانیه ی گام دوم انقلاب، عبارت"... اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و..."دارند که این نشان می دهد که رهبری برای هر مرحله ی قله ی را ترسیم کرده اند نه اینکه به مجموعه ی پنج مرحله یک قله تعریف شده باشد.بنابراین ایشان در بیانیه ی گام دوم،ورود انقلاب به مرحله ی جامعه پردازی را بیان کرده اند که همان مرحله ی چهارم است نه مرحله ی پنجم که ایشان با گزینش غیردقیق و عدم فهم غیردقیق کلام ایشان،برداشت خود را به معظم له نسبت می دهند.در کلام رهبری رسیدن به قله مساوق با رسیدن به تمامی آرمانهای نظام اسلامی تفسیر نشده است بلکه ایشان برای هر مرحله ی قله ی را تعریف کرده اند و بیانیه ی گام دوم انقلاب گویای چنین مطلبی است.بنابراین آقای اکبرنژاد اولا:فهم صحیحی از مراحل پنجگانه ندارد.ثانیا:مولفه های هر مرحله را نمی دانند و ثالثا:بیانیه ی گام دوم انقلاب رهبری را دقیق مطالعه نکرده اند یا اصلا مطالعه نکرده اند و با گزینش عبارت رهبری و نقل ناقص آن،درصدد القاء این نوع مغالطه هستند. ✅مغاطه ی دوم:یک نوع دیگر مغالطه در علم منطق بحث میشود تحت عنوان مغالطه"کوچک نمایی"در این نوع مغالطه،شخص مغالطه کننده برای اثبات ادعای باطل خود،به غلط،جنبه یا جنبه های خاصی از یک واقعیت را به صورت کوچکتر و بی اهمیت جلوه می دهد. با حفظ تعریف این نوع مغالطه،آقای اکبر نژاد در بخشی از مطالب خود،می گویند ما چهل و پنج سال آواره شدیم برای تشکیل دولت اسلامی!! ایشان کارهایی که در این 40 و اندی سال توسط دولت و حکومت اسلامی صورت گرفته است را براحتی کوچک نشان می دهند و از کنار آن براحتی رد می شوند. آیا در این دولت های اسلامی که ذیل حکومت اسلامی تعریف میشوند،پیشرفت های خیره کننده در تمامی حوزه های علمی وفناوری نداشتیم؟ در حوزه نفوذ سیاسی در بین ملت ها چطور؟ در حوزه فناوری های صنعتی و نظامی چطور؟ در حوزه پزشکی چیزی یادتان نمی آید؟ پس اعتراف دوست و دشمن دال بر پیشرفت خیره کننده جوانان کشور دروغ است؟ اگر دروغ است،پس اینقدر کارشکنی های دشمن بر علیه ما و ملت ما،چه معنی دارد؟ اگر ما درجا زده بودیم،دیگر نیازی بود دشمن علیه ما تحریمی شکننده اعمال کند؟ نفوذ منطقه ی ما در غرب آسیا و شمال آفریقا هم کشک است؟ هیهات از این مغالطه ی"کوچک نمایی"شما ✅مغالطه سوم:یک نوع دیگر از مغالطه در علم منطق وجود دارد بنام مغالطه"علت جعلی"در این نوع مغالطه،امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است را به عنوان علت اصلی معرفی میشود. با حفظ تعریف این نوع مغالطه،آقای اکبر نژاد در بخشی از مطالب خود،طوری قضیه مشکلات اقتصادی مردم را جلوه می دهند که انگار تدابیر و گفتارهای رهبری بزرگوار انقلاب علت اصلی مشکلات اقتصادی مردم هستند.