۲
در پاسخ باید بگوییم که اولا:خود رهبری نیز بر وجود مشکلات اقتصادی در این کشور صحه می گذارند و این بحث،مطلب جدیدی نیست که آقای اکبرنژاد کشف کرده باشند.
ثانیا:مدیریت و تدابیر رهبری فرزانه انقلاب،علت اصلی مشکلات اصلی اقتصادی نیستند بلکه ایشان،ارائه دهنده نسخه ی علاج مشکلات اقتصادی جامعه که همان"اقتصاد مقاومتی"می باشد،هستند
ایشان مکرر در مکرر به دولتها،با ارائه راهکارهای گوناگون ونیز نامگذاری سال های بیش از یک دهه به انحاء مختلف به نام های اقتصادی به عنوان شعار کشور،به مقابله با مشکلات اقتصادی کشور رفته اند و با ریشه یابی علت ها،راه علاج را در یک نسخه ی بنام"اقتصاد مقاومتی"بیان و ارائه طریق کرده اند
حال جناب اکبرنژاد؛مرشد ارائه کننده طریق،نباید خود،علت اصلی و جعلی مشکلات اقتصادی بیان شود و این ظلم در حق ایشان است.
✅مغالطه چهارم:نوع دیگری از مغالطه در علم منطق وجود دارد بنام"مغالطه کُنه و وجه"در این نوع مغالطه،یک صفت یا یک جنبه ی خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن معرفی میشود.
با حفظ تعریف این نوع مغالطه،آقای اکبر نژاد در سراسر کلام خود،طوری القاء یاس می کنند که انگار"ناکارآمدی"جزء ذات و اساس این نظام است
شاید نظام در بخشی از مولفه ی های خود دچار ضعف یا عقب ماندگی یا حتی ناکارآمدی باشد و لکن این به این معنی نیست که اساس نظام"ناکارآمد"است.
شاید نظام در بخشی از پایه های خود از جمله بحث اقتصاد برای مدت زمان به خصوصی دچار ضعف شود و این ضعف نباید به ناکارآمدی تمامی ارکان این نظام مقدس تفسیر شود و در نتیجه به مردم القاء یاس شود و خروجی یاس بشود بی اعتمادی و خروجی بی اعتمادی بشود عناد و خروجی عناد بشود تقابل و خروجی تقابل بشود کف خیابان و خروجی کف خیابان بشود خدایی نکرده سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی!
آیا آقای اکبرنژاد به لوازم این مغالطه خود پایبند میشوند یا خیر؟
اگر ملتزم به لوازم این نوع از مغالطه خود هستند پس چرا موسسه ی در قم تشکیل داده اند بنام"موسسه فقاهت و تمدن اسلامی"؟!
خب؛اگر ناکارآمد است پس چرا به برکت این نظام اسلامی-که تا دیروز و در زمان طاغوت امثال شما،حتی اجازه پوشیدن لباس مقدس طلبگی را نداشتید چه برسد به افاضه های این چنینی-موسسه ی تحت عنوان موسسه فقاهت و تمدن اسلامی،تاسیس کرده اید؟
اگر تمدن سازی امری شدنی است پس چرا برای موسسه ی کوچکی مثل موسسه شما و با مدیریت فردی مثل شما در این موسسه،در فلان منطقه ی استان قم امرنی شدنی است و لکن برای نظامی با این گسترده گی و با رهبری فردِ حکیمِ عارفِ مدبرِ مدیرِ نشدنی جلوه داده می شود؟
و اگر نشدنی است پس چرا،شما درموسسه تان به کار لغوِ نشدنی مشغول هستید؟
توجه دارید که لوازم این مغالطه های عجیب تان چیست جناب اکبرنژاد!!