📚 درس توحید 📚 🔸شرح عملی ذکر یا ضار و یا نافع 🍲جمله مریدان صبح جمعه ای بعد از دعای ندبه و صرف کله پاچه، از استاد شکمپرور خواهش نموده، باهم به پیکنیک رفته و جوجی بزنند. حضرت استاد که در بین مریدان، جوانکان تازه وارد را دید، کوشید با کرامات و حکمتهایش جذبشان نماید. زین رو در طول مسیر سر در گریبان نموده و به تمام اقصی نقاط خود فشار آورد تا حرفی و حکمتی برای گفتن بیابد. که الحمدلله مشمول لطف و عنایت سماوی قرار رفته حکمت بر او جاری و ساری گشت. مرید مادرخرج: استاد چقدر جوج بگیریم؟ استاد : نیاز نیست رزق ما خودش می رسد. مرید راننده: استاد رسیدیم پیاده شوید زیر سایه آن درخت مینشینیم استاد: امر بر این است همینجا وسط جاده زیر سایه حق سکنی گزینیم مرید۱: بسی خطرناک است، یحتمل به چیز می رویم. استاد: تا کی میخاهید در وادی شرک بمانید؟ امروز باید به نام شریف یاضار و یانافع ایمان بیاورید. جملگی با ترس و لرز به نحوی که زیر گلویشان به شکل پاپیون در آمده بود، بساط عیش و نوش در وسط جاده پهنیدند. بعد دقایقی کامیونی بوق کشان رسیده و با دیدن بساط مریدان فرمان چرخانه، چپیده و جمله هندوانه هایش پخش زمین گردید. استاد که عشق هندوانه بود، مریدان را متذکر شد که این هم از رزق الهی. هنوز کلامشان پایان نیافته بود که ایسوزو مرغ های گوشتی از راه رسیده و با دیدن جمله مجانین استاد، فرمان به سمت راست چرخانیده و او نیز چپیده و جمله مرغان قدقدکنان آماده عنایت استاد گردیدند. و استاد اینها را نیز مصداق من و سلوای حضرت حق معرفی نمودند. و همینطور تریلی و کامیون ها یکی پس از دیگری چپ نمودند و بار خود را برای حضرت استاد و مریدان پیشکش می نمودند. ولی گردی بر دامن استاد و جمله مریدان ننشست... و اینگونه بود که جملگی به ذکر شریف یاضار و یانافع به دست شیخ شکمپرور موحد گشتند.... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e