💰 جایزه صلح نوبل 💰 استاد عزیز کجایید یا الله یالله استاد کجایید؟ استاد شکمپرور: اِهِن اِهِن ژیگول: صدا هست تصویر نیست؟ استاد: خب دیوانه جان اِهِن اِهِن اسم اعلم برای چیست؟ خیر سرم مستراح هستم. چی شده صبر کن ژیگول: ثبت نام جایزه صلح نوبل است . استاد: خب به من چه ؟ ژیگول: چه کسی لایق تر از شما برای کسب این افتخار؟ استاد: برو خشتکتو جمع کن مرتیکه، باز معلوم نیست چی توی سرت داری؟ ژیگول: استاد عزیز جز خیر و سعادت وجود عالیجنابتان فکری نیست. استاد: خب بگو چکار داشتی؟ ژیگول : اگر جایی تریبون و بلندگویی فراهم شود که شما بتوانید جمله انسان های جهان را هدایت بفرمایید بد است؟ استاد: اللهم ارزقنا ژیگول: چه تریبونی بهتر از جایزه نوبل؟ استاد: آخه ژیگول جان یه چیزی بگو بگنجه. من کجا این چیزها کجا؟ ژیگول: کافیست کمی به حرف کنید، و آنچه می گویم انجام دهید. استاد: ژیگول هنوز گنده کاری های سابق در خاطرم هست. اذیتم نکن، من را دلقک جمله جماعت کرده ای. ژیگول( بالحن ملوسانه) : اسسستااااد؟ استاد: باز خودشو لوس کرد. جان استاد. بگو ژیگول جان. ژیگول: خیلی فرصت نداریم باید در موضوعات مختلف اظهار نظر و موضع بفرمایید. استاد : مثلا چی چی؟ ژیگول: مثلا در دفاع از حقوق زنان در ایران، ابراز نگرانی از وضعیت معیشتی و حقوقی زنان، نقد حجاب اجباری، حمایت از جنبش زن زندگی آزادی. گل نساء خانم(ملیکا): چه غلطا. هوی جیگولی بیخود این چرت و پرت ها رو به خورد حاجی نده. ب خدا یه بار دیگه بشنوم، قلم پاتو میشکنم. ژیگول: وا چرا حاج خانوم ؟ من خیر و صلاح حاجی رو میخام گل نساءخانم(ملیکا): آره ارواح عمت. همون ساناز و ناناز، مهلا و شهلا بسه. شما شر نرسون، خیرت پیشکش‌. ژیگول: خب اجازه می دهید حضرت استاد به صورت کلی از حقوق زنان صحبت کنند و مثلا خاطراتی از رعایت حقوق همسرشان در منزل... گل نساء خانم(ملیکا): جیگول دهن منو وا نکن. آخه این آدم از بیرون که میاد شلوار خودشو آویزون نمیکنه،دورو برش رو ببین ظرف و استکانهاشو جمع نمیکنه، ازش بپرس آخرین بار کی خرجی به ما داده؟ مهریه و نفقه پیشکش‌. استاد: ملیکا جان، احوال درونی را جایز نیست به بیرونی بگویی گل نساء خانم(ملیکا): اون جواز و امتناع بخوره توی سرت که مارو بیچاره کردی ژیگول: ملیکا خانم، ما کاری به حقیقت نداریم که. مهم اعلام موضع حضرت دکتر است. این جایزه مثل جایزه های داخلی به لوح تقدیر و ماچ و بوسه ختم نمی شود. جایزه دلار است. دلار نه ها دلللااااار. گل نساء خانم(ملیکا): من چه میدونم، هر کاری میخاین انجام بدین من سرم درد میکنه میرم بخابم. ژیگول: استاد استاد پاشو زنت رفت، الان وقتشه. استاد: چه کار کنم؟ ژیگول: مشغول شستن ظرفها بشو منم ازت مصاحبه میگیرم. استاد: آخه پوستم حساسه. حالا از چی حرف بزنم؟ ژیگول: از همه چی، از زن زندگی آزادی، از حقوق زنان، حق ورود به ورزشگاه، حق طلاق، حق کار، حق تحصیل، از زنان زندانی بگو، از زنان کار بگو، از ظلم شوهران و مردان به زنان، از ظلم حکومت ایران به زنان.... استاد: یا ابالفضل. آخه من بر خلاف اینها سخنرانی دارم، مقاله دارم، نظر دادم... ژیگول: اون مال اول انقلاب بود الان خیلی ها مثل شما بودن، راحت از حرفشون برگشتن. اکبر پونز رو مگه یادت نیس؟ استاد من آقای من شما دوس نداری در دانشگاه های امریکا اسلام را تبلیغ کنی؟ در فرانسه، در انگلستان؟ امروز تکلیفتان این است برای تکلیف از میل خود بگذرید. استاد: خدایا تو شاهدباش من برای تکلیف و امتثال امر تو این کارها را می کنم... _ و اینچنین شد که استادشکمپرور این موارد را افاضه فرموده، مغضوب اهل ایمان و محبوب اهل کفر گردیدند. لکن پیشتر از ایشان عده ای دین و وطن فروخته، خوش رقصی نموده بودند و جایزه به نام آنان ثبت و جز روسیاهی برای استاد چیزی نماند. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e