📚 علامه طباطبايي«(ره)» مي فرمايد:  «در نجف پشت ميز مطالعه ام نشسته بودم و همين طور در فكر بودم كه با جنگ و شورشي که در دوره پيشه وري در تبريز پيش آمده و امکان رسيدن خرجي برايم نيست، چگونه خرجم را درآورم، متوجه شدم در منزل را مي زنند. بلند شدم رفتم در را باز كردم، ديدم يك انسان وارسته و قد بلندي است با لباس هاي نسبتاً کهنه، سلام كردم. سلام مرا جواب داد و گفت: «خداي عزوجل سلام مي رساند و مي گويد اين 18 سال كه من متكفل رزق تو شده ام چه موقع رزق تو را نرسانده ام كه اکنون مطالعات خود را قطع كرده اي و به اين چيزها فكر مي كني؟!» اين فرد خودش را «شاه حسين ولي» معرفي كرد و خداحافظي كرد و رفت. من متوجه شدم كه از آن وقت تا حال پشت ميزم بودم و حركتي نكرده ام. از طرفي هر چه دقّت كردم ديدم اينها خيالات هم نبود و واقعاً خودم رفتم پشت در، متوجه شدم جسم من پشت ميز بود ولي نفس من رفت و با آن آقا ملاقات کرد، چند سؤال ديگر برايم پيش آمد يکي اين که اين 18 سال که اين آقا گفت به چه معني است، اگر منظور سن من باشد که خيلي بيشتر است اگر منظور از موقعي است که وارد درس طلبگي شدم باز از 18 سال بيشتر است، متوجه شدم 18 سال است معمم شده ام. باز برايم اين سؤال بود که اين آقاي شاه حسين ولي چه کسي بود. اين گذشت تا بعدها در ايران در عصر يك پنج شنبه در قبرستان محل زندگي در تبريز قدم مي زدم. قبري را ديدم كه روي آن نوشته بود «شاه حسين ولي» نگاه كردم ديدم 300 سال قبل فوت كرده است!».  مسلّم جناب شاه حسين ولي از عالم برزخ سراغ علامه طباطبائي«(ره)» آمده بود، حال سؤال بنده اين است که آيا شاه حسين ولي به صورت جسم مادي در آمده بود و به سراغ علامه آمد يا علامه«(ره)» با «خود»سازي و فاصله گرفتن از «بدن» و نظر به عالم معنا، آماده شده بود که با عالم برزخ مرتبط شود و خود را در آنجا بيابد؟ پيداست كه يك مرده نمي تواند از قبر خاكي اش بيرون بيايد و بدن مادي پيدا کند، اين علامه طباطبائي«(ره)» بوده كه هر چند «بدن» مادي شان پشت ميز نشسته اما «خود» او بلند شده است و با شاه حسين ولي روبه رو شده و سخن گفته است. در واقع چون علامه به غيب نظر كرده بود، خودش را در غيب يافته بود. از «علامه» ها بالاتر، پيامبر اكرم(ص) هستند كه در معراج، «خود»شان را پيش ملائكه و بهشتي ها و جهنمي ها و در كنار جبرائيل(ع) حس كردند به ما بپیوندید👇👇👇👇 🆔 @tanz_grum 🆔 @clip_grum 🆔 @love_grum