هرجا سخن از جلوهٔ آن ماه‌پری بود کارِ من سودازده ، دیوانه‌گری بود پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام فریادِ من از حسرتِ بی بال و پری بود گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم چون سرو ، چرا بهرهٔ من بی ثمری بود؟ روزی‌که ز عشق تو شدم بی خبر از خویش دیدم که خبرها همه از بی خبری بود بی تابش مهر رُخت ای ماهِ دل‌افروز یاقوت صفت ، قسمت ما خون‌جگری بود دردا ، که پرستاری بیمارِ غمِ عشق شبها همه در عهدهٔ آه سحری بود نگارگری "آهنگ پرواز" اثر استاد 🆔 @tanzyf ♨️