هرجا سخن از جلوهٔ آن ماهپری بود
کارِ من سودازده ، دیوانهگری بود
پرواز به مرغان چمن خوش که در این دام
فریادِ من از حسرتِ بی بال و پری بود
گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم
چون سرو ، چرا بهرهٔ من بی ثمری بود؟
روزیکه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
دیدم که خبرها همه از بی خبری بود
بی تابش مهر رُخت ای ماهِ دلافروز
یاقوت صفت ، قسمت ما خونجگری بود
دردا ، که پرستاری بیمارِ غمِ عشق
شبها همه در عهدهٔ آه سحری بود
#فرخی_یزدی
نگارگری "آهنگ پرواز" اثر استاد
#محمود_فرشچیان
🆔
@tanzyf ♨️