⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(29) 💠بیان دیگری در مورد یقین و محکم بودن چارچوب معرفت شناسی منطق دانان 🟢هر شخصی که به شیئی یقین دارد ،مسلما در آن« ظرفی که یقین دارد یقینش را مطابق با واقع می داند. اساسا چنین چیزی معنا ندارد که کســی احتمال بدهد که به شــیئی یقین داشــته باشــد و در همان زمانــی کــه یقین دارد احتمال خلاف هم بدهد و بگوید شــاید مطابق با واقع نباشد. 🟠به تعبیر اصولیون ذات یقین حیثیت انکشــافی دارد.پس انســان در ظرفــی کــه یقیــن دارد همیشــه واقع را بدون شــک میبینــد و اصلا نمیتوانــد یقیــن داشــته باشــد و در عیــن حــال، احتمــال خلاف هم بدهد. بنابراین هر وقت که انســان به چیزی یقین میکند خودبه خود نفــس ایــن یقین کردن به معنــای احراز تطابق با واقع اســت. به همین علــت مــا در مبحث معرفت شناســی درصــدد احــراز ابتدایی تطابق بــا واقــع نیســتیم، چرا کــه احــراز ابتدایــی انجــام شــده اســت، منتهــا میخواهیــم بدانیــم کــه آیا این احراز به درســتی انجام شــده اســت یا خیر؟ 🟡علامت درســت بودن احراز تطابق، به پایداری آن اســت. وقتی ادراکــی پایــدار اســت یعنی انســان تطابق با واقع را درســت به دســت آورده اســت، امــا اگــر یقینــی ناپایدار بــود و با تلنگری از بیــن رفت، به این معناست که احراز تطابق با واقع به درستی انجام نشده است. 🔵به طــور کلــی انســانها در نظــام زندگــی خودشــان همیشــه دنبال فهمیــدن و کشــف واقع هســتند. کشــف واقع هم چیــزی ورای یقین نیســت. یعنــی اینگونه نیســت که انســان ابتــدا به چیــزی یقین پیدا کنــد و وقتــی یقین پیدا کــرد بگوییم حال که یقین پیــدا کرده ای باید بررســی کنی که آیا فهمیده ای و میدانی و شــناخت داری و واقعیت را کشــف کــرده ای یــا نــه. یکــی از مغالطــات اساســی در مباحــث معرفت شناســی همیــن یک جمله اســت که {انســان گمــان میکند یقین کردن، چیزی جدای از کشــف واقعیت اســت}. یعنی شخصی یقیــن پیــدا کــرده اســت و حــال میخواهد کشــف کند کــه واقعیت چطور است.اصلا کشف واقعیت به معنای فهمیدن،علم و آگاهی و یقیــن اســت و اینهــا، واقعیتــی غیــر از یکدیگــر ندارنــد. به تعبیری کســی که یقیــن دارد، میگوید واقعیــت را فهمیده اســت، منتها لازم اســت که انســان فهم، آگاهی و یقینی پیدا کند که اســتوار و محکم باشــد و خللــی در آن راه نیابــد. 🟣 بعد از اینکه چنین یقینی پیدا شــد،تمام حرف این است که همین یقین به معنای کشف واقعیت است نــه اینکــه انســان اینچنین یقینــی پیدا کند و ســپس به دنبــال راهی باشــد که بســنجد آیا به وســیلۀ این یقین، واقعیت کشف شده است یا خیر. البته طبیعتا باید محکی پیدا کرد که آگاهی های پایدار از ناپایدار جدا شود. ⚫️حال یقین های پایدار چه مواردی هســتند؟ تمام مبحــث اقســام بدیهیــات، یقین های پایــدار یــا ادراکات مطابق واقع خودبنیاد را توضیح میدهد. ایــن چارچــوب معرفت شناســی منطق دانــان ماســت کــه انصافاخوب و محکم بنا شــده اســت و جای تــکان دادن و تغییر هم ندارد. 📚معرفت شناسی ص ۸۶و۸۷و۸۸ https://eitaa.com/taraef110